کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حیدر مدد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
چم حیدر
لغتنامه دهخدا
چم حیدر. [ چ َح َ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان هویان بخش ویسیان شهرستان خرم آباد که در 35 هزارگزی باختری ماسور، کنار باختری راه شوسه ٔ خرم آباد به اندیمشک واقع است . جلگه ومعتدل است و 200 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ خرم آباد. محصولش غلات و حبوبات . ش...
-
حیدر تونیانی
لغتنامه دهخدا
حیدر تونیانی . [ ح َ دَ رِ ] (اِخ ) درویش حیدر تونیانی ، از شاعران قلندرپیشه است ، موسیقی را خوب میداند. این مطلع او راست :چه روم کعبه که بینم در و دیوار آنجامن و کویش که بود لذت دیدار آنجا.رجوع به مجالس النفایس ص 167 شود.
-
حیدر حلی
لغتنامه دهخدا
حیدر حلی . [ ح َ دَ رِ ح ِل ْ لی ] (اِخ ) ابن داود حلی حسینی . شاعر اهل بیت پیغمبر در کشور عراق ، دانشمندی سخنور بود. مولد و وفات وی در حله و مدفن او در نجف است . در کودکی پدر را از دست داد و در دامان عم خود مهدی بن داود پرورش یافت . دیوان شعر او بنا...
-
حیدر رازی
لغتنامه دهخدا
حیدر رازی . [ ح َ دَ رِ ] (اِخ ) گویند مردی بود که همیشه لاف شجاعت میزد و برای اثبات این دعوی طبلی برداشته از شهر بیرون میرفت که من بجنگ شیر میروم و اگر احیاناً شیری یا روباهی میدید طبل را از دوش خود برمیگرفت و آن طبل را با طبل شکم مینواخت چون او را ...
-
حیدر شامی
لغتنامه دهخدا
حیدر شامی . [ ح َ دَ رِ ] (اِخ ) مکنی به ابوبکر صدر و امیر. شاعری است معاصر سیدحسن غزنوی و میان آن دو تبادل شعر میشده است .رجوع به دیوان سیدحسن غزنوی ص 310، 311 و 312 شود.
-
حیدر شهابی
لغتنامه دهخدا
حیدر شهابی . [ ح َ دَ رِش َ ] (اِخ ) ابن احمد. از امیران شهابی و مورخ است . زادگاه و وفات وی به لبنان بود. وی به تلخیص تاریخ اسلام و تدوین اخبار و تاریخ عصرهای اخیر حریص بود. سه کتاب تدوین کرد: نخستین بنام الغررالحسان فی تواریخ حوادث الزمان . دوم بنا...
-
حیدر کاشی
لغتنامه دهخدا
حیدر کاشی . [ح َ دَ رِ ] (اِخ ) میر حیدر کاشی . از شاعرانی است که از حیث استعداد پایه ٔ بلندی دارد و در فن معما و تاریخ ممتاز است . گویند به اسم خان احمد پادشاه قصیده ای گفته که از هر مصراع آن یک معما و یک تاریخ استخراج کرده است . این چند معما از اوس...
-
حیدر کرار
لغتنامه دهخدا
حیدر کرار. [ ح َ دَ رِ ک َرْ را ] (اِخ ) لقبی است امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع ) را : کفوی نداشت حضرت صدّیقه گر می نبود حیدر کرارش . ناصرخسرو.همچنان در قهر جبّاران به تیغ ذوالفقارهیچکس انباز و یار حیدر کرار نیست . ناصرخسرو.احمد مختار شمس و حیدر کر...
-
حیدر کرار
لغتنامه دهخدا
حیدر کرار. [ ح َ دَ ک َرْ را ] (اِخ ) دهی است از دهستان زیدون بخش حومه ٔ شهرستان بهبهان . در 5هزارگزی خاور راه شوسه ٔ آغاجاری به بهبهان . دارای 131 تن سکنه است . محصولاتش غلات ، پشم ولبنیات . اهالی به کشاورزی و حشم داری گذران میکنند. راه آن مالرو است...
-
حیدر کرهرودی
لغتنامه دهخدا
حیدر کرهرودی . [ ح َدَرِ ] (اِخ ) میر حیدر کرهرودی ، ولد میر علاءالدین منصور از شاعران است . جوانی بسیار قابل است و همت و سخاوتش شهرت دارد. خط خوب مینویسد و شعر خوب میگوید. این ابیات او راست :از شکاف سینه گفتم حال دل را بنگرم نیم بسمل طایری دیدم که د...
-
حیدر محله
لهجه و گویش تهرانی
محله درویشان طرفداران شیخ حیدر
-
حیدر اباد
واژهنامه آزاد
نام روستایی حومه جهرم جمعیتی بالغ بر 3000 هزار نفر . 90 درصد مردم این روستا در کشور های خلیجی کار میرن
-
کشت حیدر
واژهنامه آزاد
مزرعه ای درمجاورت روستای حسین گرگ میباشد که دارای سدوچشمه اب وباغ انگور ودرختان میوه میباشد این مزرعه متعلق به حاج مرتضی چگینی میباشد
-
پهلوان حیدر قصاب
لغتنامه دهخدا
پهلوان حیدر قصاب . [ پ َ ل َ ح َ دَ رِ ق َص ْ صا ] (اِخ ) نام پادشاه نهم از ملوک سربداران . در غیبت خواجه ظهیر بسال 760 هَ . ق . بتخت سلطنت جلوس کرد و سیزده ماه حکم راند و در هنگام محاصره ٔ اسفراین یکی از اطرافیانش اورا کشت . (قاموس الاعلام ترکی ). د...
-
جستوجو در متن
-
حبل
لغتنامه دهخدا
حبل . [ ح َ ] (ع اِ) رسن . (دهار) (معجم البلدان ). طناب . ریسمان . آنچه به آن بندند. بند : چو کشتیی که حبل او ز دم اوشراع اوسرون او قفای او. منوچهری .آل رسول خدای حبل خدایست گرش بگیری ز چاه جهل برآئی . ناصرخسرو.حبل ایزد حیدر است او را بگیروز فلان و ب...