کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حیث و بیث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حیث و بیث
لغتنامه دهخدا
حیث و بیث . [ ح َ ث ُ ب َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) گیرودار. (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
حيث
دیکشنری عربی به فارسی
کجا , هرکجا , در کجا , در کدام محل , درچه موقعيتي , در کدام قسمت , از کجا , از چه منبعي , اينجا , درجايي که
-
حَيْثُ
فرهنگ واژگان قرآن
هرجا - هر زمان
-
از حیث
فرهنگ واژههای سره
از دید
-
من حیث المجموع
فرهنگ واژههای سره
روی هم رفته
-
من حیث المجموع
فرهنگ فارسی معین
(مِ. حِ ثُ یا ثِ لْ مَ) [ ع . ] (ق مر.) ر وی هم رفته ، جمعاً، مجموعاً.
-
من حیث لایشعر
لغتنامه دهخدا
من حیث لایشعر. [ م ِ ح َ ث ُ ی َ ع ُ ] (ع ق مرکب ) لاعن شعور. بدون ادراک . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
من حیث المجموع
لغتنامه دهخدا
من حیث المجموع . [ م ِ ح َ ثِل ْ م َ ] (ع ق مرکب ) بر روی هم . روی هم رفته . (یادداشت مرحوم دهخدا): من حیث المجموع باید این کار خوب تمام شود.
-
من حیث المجموع
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی: منحَیثُالمجموع] menheyse(o)lmajmu' رویهمرفته؛ مجموعاً.
-
از ان حیث
دیکشنری فارسی به عربی
في ذلک المکان
-
واژههای همآوا
-
حیصوبیص
واژگان مترادف و متضاد
جریان، حین، گیرودار، میانه
-
حیص و بیص
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ بِ) [ ع . ] (اِمر.) گیر و دار، تنگی و گرفتاری .
-
حیص وبیص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی: حَیص و بَیص] ‹حیصبیص› heysobeys ۱. تنگی؛ گرفتاری؛ گیرودار.۲. تنگی و گرفتاری که رهایی از آن ممکن نباشد.