کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حیاة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زندگی
دیکشنری فارسی به عربی
حياة , وجود
-
عمر
دیکشنری فارسی به عربی
حياة , عمر
-
رمق
دیکشنری فارسی به عربی
حياة , روح
-
دوام
دیکشنری فارسی به عربی
استمرار , حياة , قوة
-
جان
دیکشنری فارسی به عربی
حياة , روح , شبح , نفس
-
مدت
دیکشنری فارسی به عربی
امتداد , حياة , طول , فترة , مدة , وقت ، أَجَلٌ
-
حیات
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . حیاة ] 1 - (مص ل .) زنده بودن . 2 - (اِمص .) زندگانی .
-
موجود
دیکشنری فارسی به عربی
حقيقي , حياة , ذهاب , شيء , متوفر , مفيد , موجود , هدية
-
سحنون
لغتنامه دهخدا
سحنون . [ س َ / س ُ ] (ع اِ) نام پرنده ای است به مصر. رجوع به حیاة الحیوان دمیری و اقرب الموارد شود.
-
احمدشاه
لغتنامه دهخدا
احمدشاه . [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن مظفرشاه . از ملوک هند.دمامینی مختصر حیاة الحیوان را بنام او کرده است .
-
استیر مویال
لغتنامه دهخدا
استیر مویال . [ ] (اِخ ) (بانو...) او راست : حیاة امیل زولا، طبع مصر 1903 م . (معجم المطبوعات ).
-
غبریال
لغتنامه دهخدا
غبریال . [ غ َ ] (اِخ ) جرجس . او راست : ترجمه ٔ حیاة الاب تکلاهیمانوت . (معجم المطبوعات ج 2 چ مصر 1912م . ص 1406).
-
اطلب
لغتنامه دهخدا
اطلب . [ اَ ل َ ] (ع ن تف ) جوینده تر و طالب تر. و بازجسته تر. (ناظم الاطباء).- امثال :اطلب من الحباری . (حیاة الحیوان دمیری ص 204).
-
اخرس
لغتنامه دهخدا
اخرس . [ اَ رَ ] (اِخ ) القس . میخائیل الحلبی المازونی . او راست : اطیب المجانی فی حیاة یوسف کلدانی ، چاپ مطبعةالأدبیة بیروت بسال 1907م . (معجم المطبوعات ).
-
غطاس
لغتنامه دهخدا
غطاس . [ غ َطْ طا ] (ع اِ) مرغی است که به غواص معروف است . (المنجد). مرغی سیاه مانند مرغابی است ، در آب فرورود و ماهی گیرد و خورد و آن را غواص نیز گویند. صاحب حیاة الحیوان اشتباهاً آن را قرلی دانسته است . (صبح الاعشی ج 2 ص 69). || (ص ) آنکه در ته دری...