کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حکیم نصیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حکیم قبلی
لغتنامه دهخدا
حکیم قبلی . [ ح َ ق ُ ب ُل ْ لی ] (اِخ ) محمدبن عبدالصبور خویی . از فضلا و ادبای عهد محمدشاه و ناصرالدین شاه قاجار است . او راست : 1- تشریح ابدان ، که آنرا بنام ناصرالدین شاه تألیف کرده و در تهران چاپ سنگی شده است . 2- تعلیم نامه در عمل آبله زدن . 3...
-
حکیم مؤمن
لغتنامه دهخدا
حکیم مؤمن . [ ح َ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) امیرمحمد مؤمن بن محمد زمان حسینی تنکابنی دیلمی . از اطباء و پزشکان نامی و مؤلف کتاب معروف تحفةالمؤمنین است که آن را در زمان شاه سلیمان صفوی (1078 - 1105 هَ . ق .) بزبان فارسی در طب تألیف داده و مشتمل است بر ا...
-
حکیم نوری
لغتنامه دهخدا
حکیم نوری . [ ح َ ] (اِخ ) یوسف بن محمد حسین از شاعران است . وی در جوانی در کسب علوم عقلی و نقلی رنجی وافی برد و در تحصیل کمالات مقامات عالی حاصل کرد و در حکمت طبیعی و الهی و علوم ادبی و عربی صاحب حظ وافر گردید و گاهی بنظم مثنوی و اشعار میپرداخت . او...
-
حکیم آباد
لغتنامه دهخدا
حکیم آباد. [ ح َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان نوق شهرستان رفسنجان واقع در 68هزارگزی شمال باختری رفسنجان و کنار راه مالرو رفسنجان به بافق . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
حکیم آباد
لغتنامه دهخدا
حکیم آباد. [ ح َ ] (اِخ ) دهی از دهستان فندرسک بخش رامیان شهرستان گرگان . سکنه ٔ آن 235 تن و آب آن از چشمه و قنات و محصول آن برنج ، غلات ، توتون ، سیگار و لبنیات است . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان شال و پارچه ابریشمی و کرباس بافی است ...
-
حکیم آباد
لغتنامه دهخدا
حکیم آباد. [ ح َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش فریمان شهرستان مشهد. واقع در 24هزارگزی شمال باختری فریمان . ناحیه ای است واقع در جلگه و گرمسیر. و دارای 258 تن سکنه میباشد. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات . اهالی به کشاورزی گذران میکنند. (...
-
حکیم آباد
لغتنامه دهخدا
حکیم آباد. [ ح َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه ٔ شهرستان مشهد بین راه شوسه ٔ مشهد بقوچان و کشف رود. ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل است . از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات و چغندر. اهالی به کشاورزی و مالداری گذران میکنند. راه آن مالرو ...
-
حکیم آباد
لغتنامه دهخدا
حکیم آباد. [ ح َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل است . از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات . اهالی به کشاورزی و مالداری گذران می کنند. راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
حکیم آباد
لغتنامه دهخدا
حکیم آباد. [ ح َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. دارای 120 تن سکنه میباشد. از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات . اهالی به کشاورزی گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
حکیم آباد
لغتنامه دهخدا
حکیم آباد. [ ح َ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان دشتابی بخش بوئین شهرستان قزوین . ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل و دارای 124 تن سکنه . از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات و چغندرقند است . اهالی به کشاورزی گذران میکنند. صنایع دستی آن گلیم و جاجیم بافی ا...
-
حکیم آباد
لغتنامه دهخدا
حکیم آباد. [ ح َ ] (اِخ ) دهی جزءدهستان فشافویه بخش ری شهرستان تهران . واقع در جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 397 تن و آب آن از قنات و رودخانه ٔ کرج تأمین می شود. محصول آن غلات ، صیفی و باغات میوه است . و شغل اهالی زراعت است . از آثار قدیمی قلعه ای خر...
-
حکیم آباد
لغتنامه دهخدا
حکیم آباد. [ ح َ] (اِخ ) دهی جزء دهستان حومه ٔ بخش زرند شهرستان ساوه . در جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 512 تن و آب آن ازقنات و محصول آن غلات ، بنشن ، چغندرقند، پنبه ، انگور و میوجات و شغل اهالی زراعت و گله داری و گلیم بافی است . راه فرعی دارد. (از فر...
-
حکیم آتای
لغتنامه دهخدا
حکیم آتای . [ ح َ ] (اِخ ) نام موضعی بر ساحل جیحون . مدفن حکیم یکی از شیوخ سلسله ٔ نقشبندیه . و این موضع نهایت آبادی خوارزم است .
-
حکیم الحکما
لغتنامه دهخدا
حکیم الحکما. [ ح َ مُل ْ ح ُ ک َ ] (ع اِ مرکب ) حکیم حکیمان . بزرگ حکیمان :اعتقاد توچنین است ولیکن بزبان گویی آن حاکم عدل است و حکیم الحکمائید. ناصرخسرو.بر صورت و بر حکمت ما را که بدیده ست بر چرخ قلمهای حکیم الحکمائید.ناصرخسرو.
-
حکیم الزمان
لغتنامه دهخدا
حکیم الزمان . [ ح َ مُزْزَ ] (اِخ ) عبدالمؤمن بن عمر اندلسی جلیانی ، مکنی به ابوالفضل . از مشاهیر اطباء و ادباء اندلس . او در طب و کحّالی چنانکه در سایر انواع شعر و ادبیات و دیگر علوم و فنون فرید عصر خویش و بحق لقب حکیم الزمان داشت . وی بزمان سلطان ...