کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حکومت راندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حکومت نظامی
لغتنامه دهخدا
حکومت نظامی . [ ح ُ م َ ت ِ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) معلق ماندن قوانین مدنی موقتاً و نائب مناب شدن قوانین لشکری آنرا برای مصلحتی عام . رجوع به نظامی شود.
-
حکومت گاه
لغتنامه دهخدا
حکومت گاه . [ ح ُم َ ] (اِ مرکب ) دارالامارة. (آنندراج ). فرمانداری .
-
حکومت نشین
لغتنامه دهخدا
حکومت نشین . [ ح ُ م َ ن ِ ] (اِ مرکب ) شهر یا قصبه ای که مقر حاکمی که از عاصمه ٔ ملک رود، نشیند: حکومت نشین کردستان سنندج است . دارالحکومة. دارالایالة.
-
حکومت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
احکم , قاعدة
-
حکومت استبدادی
دیکشنری فارسی به عربی
دکتاتورية
-
حکومت فدراتیو
دیکشنری فارسی به عربی
اِتِّحادٌ استِقلالي ، اِتّحادٌ مَرکَزي ، نظامٌ اتحادي
-
حکومت مرکزی
دیکشنری فارسی به عربی
دولة اِتحادية ، الإدارة المَرکزية
-
دولت (حکومت)
دیکشنری فارسی به عربی
إدارَة
-
حکومت فدرال
دیکشنری فارسی به عربی
الإدارة المَرکزية
-
حکومت اشرافی
دیکشنری فارسی به عربی
ارستقراطية
-
حکومت اداری
دیکشنری فارسی به عربی
بيروقراطية
-
حکومت امپراتوری
دیکشنری فارسی به عربی
امبريالية
-
حکومت مطلقه
دیکشنری فارسی به عربی
حکم مطلق ، الحکم المطلق
-
حکومت مطلق
دیکشنری فارسی به عربی
حکومة مطلقة ، الأوتوقراطية
-
حکومت مستقل
دیکشنری فارسی به عربی
حکومة مطلقة