کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حکم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حکم
لغتنامه دهخدا
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن سلیمان جبلی . محدث است . و جَبﱡلی قریه ای است بر ساحل دجله .
-
حکم
لغتنامه دهخدا
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن سلیمان نام پسر سلیمان برادر پادشاه نهم از ملوک امویه اندلس است که نه خود و نه پدرش هیچکدام بسلطنت نرسیدند، ولی پسری سلیمان نام داشت که بعد از هشام بن حکم المستنصر بلقب المستعین باﷲ بمسند پادشاهی نشست و او بازپسین سلطان از...
-
حکم
لغتنامه دهخدا
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ العجلی ،مکنی به ابی نعمان . محدث است و از شعبه روایت کند.
-
حکم
لغتنامه دهخدا
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ خراسانی ، قاضی بلخ ، مکنی به ابی مطیع. محدث است .
-
حکم
لغتنامه دهخدا
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ مکنی به ابی حمدان . محدث است .
-
حکم
لغتنامه دهخدا
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سعد الایلی ، مکنی به ابی عبداﷲ. محدث است .
-
حکم
لغتنامه دهخدا
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن سعد خطاف ، مکنی به ابی سلمة. محدث است .
-
حکم
لغتنامه دهخدا
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمن بصری انصاری ، مکنی به ابی غسان . محدث است .
-
حکم
لغتنامه دهخدا
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عطیة الدباغ ، مکنی به ابی عزة. محدث است .
-
حکم
لغتنامه دهخدا
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عمرالرعینی شامی ، مکنی به ابی سلیمان . محدث است .
-
حکم
لغتنامه دهخدا
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عمروبن مجدع غفاری . یکی از صحابه است . وی برادر رافعبن عمرو بود. پس از رحلت حضرت رسول (ص ) در بصره سکونت گزید و در زمان خلافت معاویه سهواً از طرف زیاد به والیگری خراسان منصوب گشت . سپس فرمان دررسید که تمام مسکوکات طلا و ن...
-
حکم
لغتنامه دهخدا
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عمیرالثمالی یکی از صحابه است . وی در جنگ بدر حضور داشت و سپس در حمص سکونت گزید. از این رو وی را از اهالی شام شمرده اند. موسی بن ابی حبیب از وی احادیثی روایت کرده است .
-
حکم
لغتنامه دهخدا
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن عیینه مولی کنده . از فقیهان بزرگ است . گویند وی و ابراهیم نخعی در یکشب متولد شدند، لیکن او نزد ابراهیم فقه آموخت و به سال 115 هَ . ق . بمرد. (طبقات الفقهاء ص 62، 63).
-
حکم
لغتنامه دهخدا
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن فروخ الغزال ، مکنی به ابی بکار. محدث است .
-
حکم
لغتنامه دهخدا
حکم . [ ح َ ک َ ] (اِخ ) ابن قاسم الحنفی ، مکنی به ابی عزة. محدث است .