کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حَصَادِهِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حَصَادِهِ
فرهنگ واژگان قرآن
درو کردنش - چيدنش
-
جستوجو در متن
-
حصادت
لغتنامه دهخدا
حصادت . [ ح َ دَ / ح ِ دَ ] (ع اِ) حصادة. هنگام درودن کشت . درودنگاه . هنگام درو. (منتهی الارب ). || گیاهی است که از خوردن آن گوسفند را علت حباط عارض گردد. || کشت دروده . حصید. حصیده . محصود.
-
حینونة
لغتنامه دهخدا
حینونة. [ ح َ ن َ] (ع مص ) حَین . (اقرب الموارد). هنگام رسیدن . (المنجد): ینقل المجرد الی وزن افعل لمعان منها الحینونةنحو احصدالزرع ؛ ای حان حصاده . (المنجد). نزدیک شدن .وقت رسیدن . حین . (ناظم الاطباء). رجوع به حین شود.