کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حَبِطَتْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حَبِطَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
باطل شد (حبط به معني باطل شدن وبي تأثير شدن عمل است به قولي اصلش از حَبَط به معني پرخوري حيوان است به نحوي که موجب آزارياهلاکش شود)
-
واژههای همآوا
-
هبتة
لغتنامه دهخدا
هبتة. [ هََ ت َ ] (ع اِمص ) سستی و ضعف : فی عقله هبتة؛ یعنی ضعف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || حمق و نادانی : و فیه هبتة؛ یعنی نادان است . (معجم متن اللغة). غفلت و بی خبری . (معجم متن اللغة). || (اِ) یک بار. یک دفعه . (اقرب الموار...
-
هبطة
لغتنامه دهخدا
هبطة. [ هََ طَ ] (ع اِ) زمین هموار پست . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (معجم متن اللغة) (تاج العروس ). هم فی هبطة من الارض ؛ یعنی زمین پست هموار. زهدة. (از اقرب الموارد). || یک بار. مرة. (اقرب الموارد).
-
حبتة
لغتنامه دهخدا
حبتة. [ ح َ ت َ ] (اِخ ) بنت حبات انصاری است .
-
حبتة
لغتنامه دهخدا
حبتة. [ ح َ ت َ ] (اِخ ) بنت مالک . صحابیه است . و قاضی ابویوسف شاگرد ابوحنیفه ٔ نعمان از اولاد او است .