کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حيوان اليف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
شربت حیوان
لغتنامه دهخدا
شربت حیوان . [ ش َب َ ت ِ ح َ ی َ / ح َی ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آب حیات است . (آنندراج ) (بهار عجم ) : گر تو آیی بسرش شربت حیوان برکف خضر را بر سر بیمار تو خواهم دیدن .علی خراسانی .
-
امهات حیوان
لغتنامه دهخدا
امهات حیوان . [ اُم ْ م َ ت ِ ح َی ْ/ ح ِی ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) امهات اربعه . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به امهات و امهات اربعه شود.
-
چشمه ٔ حیوان
لغتنامه دهخدا
چشمه ٔ حیوان . [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ ی ِ ح َی ْ / ح ِی ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آب حیوان . (ناظم الاطباء). چشمه ای است که هر کس از آب آن بخورد زنده ٔ جاوید می شود و خضر پیغمبر از آن آب خورده است .مرادف چشمه ٔ خضر. (از فرهنگ نظام ). کنایه از آب حی...
-
خون حیوان
لغتنامه دهخدا
خون حیوان . [ ن ِ ح َ / ن ِ ح َ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شیر و روغن و جغرات و عسل و جز آن باشد. (از برهان قاطع) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
-
حيوان الابوسوم
دیکشنری عربی به فارسی
صاريغ
-
حیوان خزنده
دیکشنری فارسی به عربی
زاحف
-
بچه حیوان
دیکشنری فارسی به عربی
هريرة
-
حیوان شناسی
دیکشنری فارسی به عربی
علم الحيوان
-
حیوان صفت
دیکشنری فارسی به عربی
عنيف , وحشي
-
حیوان گوشتخوار
دیکشنری فارسی به عربی
آکل اللحم
-
شبیه حیوان
دیکشنری فارسی به عربی
بهيمي
-
حیوان صفتی
دیکشنری فارسی به عربی
بهيمية
-
حیوان نوزاد
دیکشنری فارسی به عربی
صغار السمک
-
شانه حیوان
دیکشنری فارسی به عربی
غصن
-
حیوان اهلی
واژهنامه آزاد
حیوانی که رام شده باشد.