کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حول یك محور گرداندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حول یك محور گرداندن
دیکشنری فارسی به عربی
استقطاب
-
واژههای مشابه
-
حَوْلِ
فرهنگ واژگان قرآن
سال - پيرامون(در عبارت "حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ ﭐلْعَرْشِ ")
-
حول وحوش
دیکشنری فارسی به عربی
ضواحي
-
حول و حوش
فرهنگ واژههای سره
دور و بر
-
حول و حوش
لغتنامه دهخدا
حول و حوش . [ ح َ / حُو ل ُ ح َ / حُو ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب )پیرامون . پیرامن . اطراف . گرداگرد. دور. دور و بر.
-
حول الي ارقام
دیکشنری عربی به فارسی
رقمي کردن
-
حال و حول
فرهنگ گنجواژه
تفریح.
-
حول و حوش
فرهنگ گنجواژه
دور و بر، گوشه و کنار.
-
حول و وَلا
فرهنگ گنجواژه
حرص،نگرانی .به حول و ولا افتادن.
-
حول و حوش
واژهنامه آزاد
اطراف، پیرامون، کناره.
-
حال و حول حال و هول،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
تفریح،لذت ،کیف کردن
-
جستوجو در متن
-
استقطاب
دیکشنری عربی به فارسی
قطب بندى , متمركز كردن , متحد كردن , به گرد هم آوردن , حول يك محور گرداندن , يكسو كردن , محوريت دادن , جمع كردن , هماهنگ كردن , جذب كردن
-
چرخاندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹چرخانیدن› čarxāndan ۱. چرخ دادن.۲. گرداندن و حرکت دادن چرخ دور محور خودش.۳. [مجاز] اداره کردن.