کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حوض کرسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حوض آب
لغتنامه دهخدا
حوض آب . [ ح َ ض ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )آبگیر. آبدان . || حوض آب و حوض ماهی . || کنایه از برج حوت که برج دوازدهم فلک است .(برهان ) (آنندراج ). || آسمان . (برهان ).
-
حوض ترسا
لغتنامه دهخدا
حوض ترسا. [ ح َ ض ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حوضی باشد که انگور در آن شیره کنند. حوضی را گویند که در آن انگور بریزند و لگد کنند تا شیره ٔ آن برآید. (برهان ). حوضی باشد که ترسایان برای شراب در آن انگور افشرند. (غیاث ) : گفتم پسندد داورم کز فیض ع...
-
حوض کوثر
لغتنامه دهخدا
حوض کوثر. [ح َ ض ِ ک َ ث َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حوضی است در بهشت . (ناظم الاطباء). حوضی بیرون بهشت در موقف که منبع آن کوثر است . (یادداشت مرحوم دهخدا) : این بوی روح پرور از آن کوی دلبر است وین آب زندگانی از آن حوض کوثر است .سعدی .
-
حوض ماهی
لغتنامه دهخدا
حوض ماهی . [ ح َ ض ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حوض آب و آن برج حوت است . (برهان ) : عریان بحوض ماهی سوی بره روان شدهمچون بره برآمد پوشیده صوف اصفر.خاقانی .
-
حوض نعمان
لغتنامه دهخدا
حوض نعمان . [ ح َ ض ِ ن ُ ] (اِخ ) حوض و تالابی بوده پر از آب شور و تلخ . گویند که در زمان ظهور سرور کاینات (ص ) آن آب شیرین شد و نیز گویندنام آن برکه ٔ نیان بود چون حضرت رسالت بر سر آن برکه رسیدند حوض نعمان نام کردند. (برهان ) (آنندراج ).
-
حوض کتی
لغتنامه دهخدا
حوض کتی . [ ح ُ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چلندر بخش مرکزی شهرستان نوشهر، ناحیه ای است واقع در دشت ، مرطوب و مالاریائی . و دارای 110 تن سکنه میباشد. از رودخانه ٔ محلی مشروب میشود. محصولاتش برنج . اهالی به کشاورزی و صید ماهی و تهیه ٔ ذغال گذران می...
-
حوض ماهی
لغتنامه دهخدا
حوض ماهی . [ ح َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سمیرم پائین بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا. متصل براه حوض ماهی به مبارکه . کوهستانی و معتدل . سکنه ٔ آن 439 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن فرعی است . (از فرهنگ جغراف...
-
حوض السفن
دیکشنری عربی به فارسی
بارانداز , لنگرگاه , بريدن , کوتاه کردن , جاخالي کردن , موقوف کردن , جاي محکوم يا زنداني در محکمه
-
حوض السمک
دیکشنری عربی به فارسی
نمايشگاه جانوران و گياهان ابزي , شيشه بزرگي که در ان ماهي و جانوران دريايي رانمايش ميدهند , ابزيگاه , ابزيدان
-
چاله حوض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] čāleho[w]z حوض بزرگی با آب سرد در حمامهای عمومی.
-
حوض خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] ho[w]zxāne اتاق و جایی در زیر ساختمان که دارای حوض باشد.
-
آبِ حوض
لهجه و گویش تهرانی
آبی که در حوض نگهداری می شود.
-
لب حوض
لهجه و گویش تهرانی
کنار حوض
-
گرد پای حوض گشتن
لغتنامه دهخدا
گرد پای حوض گشتن . [ گ ِ دِ ی ِ ح َ /حُو گ َ ت َ ] (مص مرکب ) گرد حوض گردیدن : از سر جوی عشوه آب ببندبیش از این گرد پای حوض مگرد. انوری .تشنه را خود شغل چبود در جهان گرد پای حوض گشتن جاودان . مولوی . || سردرگم و مبهم در جایی گشتن بواسطه ٔ ساختن کاری ...
-
docking report
گزارش حوضنشینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] گزارشی شامل علت حوضنشینی و آسیبهای واردآمده به ناو باتوجهبه وضعیت ناو و نیز کارهایی که در هنگام حوضنشینی بر روی آن انجام شده است