کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حوصلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حوصلة
لغتنامه دهخدا
حوصلة. [ ح َ ص َ ل َ ] (ع اِ) چینه دان مرغان . و بتشدید لام نیز آید. (از منتهی الارب ). علف دان مرغ . (مهذب الاسماء). ژاغر. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). ج ، حواصل . (مهذب الاسماء) : مثل این گاوان که هرگزشان نبوددل بکاری جز بکار حوصله . ناصرخسرو. ||...
-
واژههای مشابه
-
حوصله
واژگان مترادف و متضاد
۱. بردباری، حلم، شکیب، تحمل، شکیبایی، صبر ≠ ناشکیبایی ۲. حال، آمادگی، ذوق، دماغ ۳. مجال ۴. ظرفیت، گنجایش ۵. چینهدان
-
حوصله
فرهنگ واژههای سره
دل ورس
-
حوصله
فرهنگ فارسی معین
(حُ صَ لِ) [ ع . حوصلة ] (اِ.) 1 - چینه دان مرغ . 2 - صبر و تحمل .
-
حوصله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: حَوصَلَة] ho[w]se(a)le ۱. صبر؛ تحمل؛ بردباری.۲. (زیستشناسی) [قدیمی] چینهدان پرنده.
-
حوصله
دیکشنری فارسی به عربی
مزاج
-
حوصله
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: howsela طاری: howsela طامه ای: howsala طرقی: hawsela کشه ای: howsela نطنزی: howsela
-
حوصله کردن
واژگان مترادف و متضاد
صبر کردن، شکیبایی به خرج دادن، طاقت آوردن
-
بی حوصله
فرهنگ واژههای سره
بی تاب
-
فراخ حوصله
لغتنامه دهخدا
فراخ حوصله . [ ف َ ح َ / حُو ص ِ ل َ / ل ِ] (ص مرکب ) کنایت از بردبار و باوقار. (آنندراج ).
-
بی حوصله
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] biho[w]sele بیصبر؛ بیطاقت؛ ناشکیبا.
-
کم حوصله
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] kamho[w]sele بیصبر؛ بیطاقت؛ ناشکیبا.
-
بی حوصله
لغتنامه دهخدا
بی حوصله . [ ح َ / حُو ص َ ل َ / ل ِ ] (ص مرکب ) شتابزده . ناشکیبا. (فرهنگ فارسی معین ). آنکه از کاری یا اندیشه ای زود مانده شود. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
تنک حوصله
لغتنامه دهخدا
تنک حوصله . [ ت َ ن ُ / ت ُ ن ُ ح َ / حُو ص َ ل َ / ل ِ ] (ص مرکب ) تنک دل . کنایه از کسی که اخفای مال و راز نتواند کرد. (آنندراج ). کم صبر و کم تحمل . کسی که بردبار نباشد. کسی که قادر به خویشتن داری نباشد : ای بی جگر از تلخی عالم گله بگذاراین می به ...