کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حوادث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حوادث
/havādes/
معنی
= حادثه
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
اتفاقات، پیشامدها، حدثان، رخدادها، رویدادها، مصایب، وقایع
دیکشنری
page
-
جستوجوی دقیق
-
حوادث
واژگان مترادف و متضاد
اتفاقات، پیشامدها، حدثان، رخدادها، رویدادها، مصایب، وقایع
-
حوادث
فرهنگ فارسی معین
(حَ دِ) [ ع . ] (اِ.) جِ حادثه ؛ پیشامدها، وقایع .
-
حوادث
لغتنامه دهخدا
حوادث . [ ح َ دِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حادثه . (منتهی الارب ). پیش آمدها. سختیها و بلاهای زمانه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بلا وحادثه و ماجرا و عارضه . (ناظم الاطباء) : از علم سپر کن که بر حوادث از علم قویتر سپر نباشد. ناصرخسرو.حوادث از فلک و روزگار نیس...
-
حوادث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ حادثه] havādes = حادثه
-
واژههای مشابه
-
بیت حوادث
لغتنامه دهخدا
بیت حوادث . [ ب َ / ب ِ ت ِ ح َ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیا. (انجمن آرا).
-
حوادث زده
لغتنامه دهخدا
حوادث زده . [ ح َ دِ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) بدبخت . (از ناظم الاطباء). بی طالع و بی نصیب . (ناظم الاطباء).
-
خط حوادث
لغتنامه دهخدا
خط حوادث . [ خ َطْ طِ ح َ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از معدوم شدن حوادثات باشد. (از ناظم الاطباء).
-
گردش حوادث
واژهنامه آزاد
بوجود آمدن سختی و دشواری
-
دستخوش حوادث کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مغامرة
-
در رأس عناوین حوادث قرار گرفت
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتَلَّ صَدارَة الأحْداثِ
-
جستوجو در متن
-
evites
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حوادث
-
hitchhikes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حوادث
-
thwartways
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حوادث