کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حواجر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حواجر
لغتنامه دهخدا
حواجر. [ ح َ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ حَجَرة،ناحیه ٔ سرای . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). رجوع به حجرة شود.
-
واژههای همآوا
-
هواجر
لغتنامه دهخدا
هواجر. [ هََ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ هاجرة، به معنی هجر، قطع. هاجرة از مصدرهای سماعی است مثل عافیة و عاقبة. (از اقرب الموارد) : بسبب احتدام هواجربه معسکر جناشک تحویل کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
-
هواجر
فرهنگ فارسی معین
( ~. جِ) [ ع . ] (اِ.) جِ هاجره ؛ شدت گرما.
-
هواجر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ هاجره] [قدیمی] havājer = هاجره
-
جستوجو در متن
-
حجرة
لغتنامه دهخدا
حجرة. [ ح َ رَ ] (ع اِ) ناحیه ٔ سرای . ج ، حجر. حجرات . حواجر، یقال للرجل اذا کثرماله انتشرت حجرته ، و فی المثل یربض حجرةً و یرتعی وسطاً.