کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حنیفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حنیفی
لغتنامه دهخدا
حنیفی .[ ح َ فی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به حنیفة : از شافعی و مالکی و قول حنیفی جستیم ز مختار جهانداور رهبر. ناصرخسرو. || تابع مذهب ابوحنیفة. ج ، حنیفة، احناف . (اقرب الموارد).- تیغ حنیفی ؛ تیغ حنفی . شمشیر حنفی . قسمی از شمشیر که ابتدا احنف نام بر کم...
-
واژههای مشابه
-
حسن حنیفی
لغتنامه دهخدا
حسن حنیفی . [ ح َ س َ ن ِ ح َ ] (اِخ ) از بنی اعمام حسن بن زید والی ساری بود. رجوع به حبیب السیر شود.
-
جستوجو در متن
-
صاعد
لغتنامه دهخدا
صاعد. [ ع ِ ] (اِخ ) ابن محمد حنفی یا حنیفی . رجوع به صاعدبن محمدبن احمد شود.
-
حنفیة
لغتنامه دهخدا
حنفیة. [ ح َ ن َ فی ی َ ] (ع اِ) دین داری و درست اعتقادی . (ناظم الاطباء). || مذهب حق و عقیده ٔ صحیح . (ناظم الاطباء). || (ص ) ج ِ حنیفی . (اقرب الموارد). رجوع به حنیفی شود. || (اِخ ) اصحاب ابوحنیفة. حنفیة یا اصحاب الرأی . ایمان بمذهب آنان اقرار است...
-
شافعی
لغتنامه دهخدا
شافعی . [ ف ِ ] (ص نسبی ) پیرو مذهب شافعی . ج ، شافعیه و شوافعة؛ یقال «رجل شافعی و مذهب شافعی و رجال شوافعة». (اقرب الموارد). رجوع به شافعیة و شافعی (محمدبن ادریس ) شود : از شافعی و مالکی و قول حنیفی جستیم ز مختار جهانداور رهبر.ناصرخسرو.
-
حنیفیة
لغتنامه دهخدا
حنیفیة. [ ح َ فی ی َ ] (ع اِ) مؤنث حنیفی . عقیده ٔ نیکو و مذهب حق . (ناظم الاطباء). و حنیفیه در اسلام میل بسوی اسلام و اقامت بر عقد آن است . (اقرب الموارد).- سیوف حنیفیة ؛ شمشیرهایی است منسوب به احنف بن قیس و او نخستین کسی است که دستور گرفتن آنها را...
-
مالکی
لغتنامه دهخدا
مالکی . [ ل ِ ] (ص نسبی ) منسوب است به ابوعبداﷲ مالک بن انس بن ابی عامر اصبحی امام دارالهجره . (از انساب سمعانی ). یک از مذاهب اربعه ٔ اهل سنت ، منسوب به مالک بن انس یکی از فقهای عامه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : از شافعی و مالکی و قول حنیفی جستیم...
-
حذیم
لغتنامه دهخدا
حذیم . [ ح ُ ذَ ] (اِخ ) حنیفی . جد حنظلة، و مکنی به ابوحذیم است . به خدمت پیغمبر رسید. خود و پدرش صحابی هستند. ابن منده او را یاد کرده و او را غیر از حذیم بن حنیفة دانسته است . ابن اثیر گوید: چون ابن منده اختلاف پیش و پس بودن در نسب وی دید او را دو ...
-
شفعوی
لغتنامه دهخدا
شفعوی . [ ش َ ع َ وی ی ] (ص نسبی ، اِ) شافعی ، منسوب به شافعی . پیرو مذهب امام شافعی . (یادداشت مؤلف ) : و شافعی لم اَر من تعرض لجواز شفعوی قیاساً علی موسوی و ان کان بعض الفقهاء استعمله و هو حسن الملبس . (سیوطی ). وجه دوم آن است که گفت : «الذین آمنو...
-
ابوحامد اسفراینی
لغتنامه دهخدا
ابوحامد اسفراینی . [ اَ م ِ دِ اِ ف َ ی ِ ] (اِخ ) احمدبن ابی طاهربن محمدبن ابی طاهر اسفراینی . فقیه شافعی که ریاست دین و دنیا در بغداد بدو منتهی گشت . بیش از سیصد فقیه بدرس او حاضر می آمدند. او فقه از ابوالحسن بن مرزبان و سپس ابوالقاسم دارکی فراگرفت...
-
شافعی
لغتنامه دهخدا
شافعی . [ ف ِ ] (اِخ ) نام و نسب : محمدبن ادریس بن عباس بن عثمان بن شافعبن سائب بن عبیدبن یزیدبن هاشم بن عبدالمطلب بن عبدمناف قرشی مطلبی ، مکنی به ابوعبداﷲ. و این هاشم که در نسب شافعی است نیای پیامبر یعنی هاشم بن مناف نیست بلکه برادرزاده ٔ اوست نسب و...
-
دین
لغتنامه دهخدا
دین . (اِ)کیش . (منتهی الارب ). ملة. (اقرب الموارد) (تاج العروس ). صبغة. (ترجمان القرآن ). طریقت . شریعت . مقابل کفر. (یادداشت مرحوم دهخدا). در سانسکریت و گاتها و دیگر بخشهای اوستا مکرر کلمه ٔ «دئنا» آمده دین در گاتهابمعانی مختلف کیش ، خصایص روحی ، ت...