کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حنیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حنیة
لغتنامه دهخدا
حنیة. [ ح َ نی ی َ ] (ع اِ) کمان .(منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). کمانی که به تیر انداختن آواز کند. (غیاث از منتخب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). ج ، حنی ، حنایا. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
حنایا
فرهنگ فارسی معین
(حَ یا حَ) [ ع . ] (اِ.) جِ حنیه ؛ کمان .
-
حنایا
لغتنامه دهخدا
حنایا. [ ح َ ] (ع اِ) ج ِ حنیة. به معنی کمان ها. (دهار) (منتهی الارب )(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به حنیه شود.
-
حنی
لغتنامه دهخدا
حنی . [ ح َ نی ی ] (ع اِ) ج ِ حَنیَّة، به معنی کمان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || ج ِ حِنو. (آنندراج ).