کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حنک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حنک
/hanak/
معنی
آزمودگی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. چانه، زنخدان، زیرگلو
۲. کام
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حنک
واژگان مترادف و متضاد
۱. چانه، زنخدان، زیرگلو ۲. کام
-
حنک
فرهنگ فارسی معین
(حَ نَ) [ ع . ] (اِ.) زیر گلو، ج . احناک .
-
حنک
لغتنامه دهخدا
حنک . [ ح َ ] (ع مص ) آزموده و استوار خرد گردانیدن مرد را تجربه ها. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). حَنَک . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || لبیشه کردن اسب را. || استوار کردن . || خرما و غیر آن خائیده به کام کودک مالیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء...
-
حنک
لغتنامه دهخدا
حنک . [ ح َ ن َ ] (ع اِ) کام . (مهذب الاسماء) (نصاب ). سغ. کام . دهان . (غیاث ) (منتهی الارب ). باطن بالای دهان از اندرون . (اقرب الموارد). سقف برین دهان کام . سطح باطن بالای دهان . بالای دهان .- حنک الغراب ؛ منقار کلاغ . (مهذب الاسماء). منقار زاغ و...
-
حنک
لغتنامه دهخدا
حنک . [ ح ُ / ح ِ ] (ع اِ) آزمایش و تجربه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
حنک
لغتنامه دهخدا
حنک . [ ح ُ ن َ ] (ع اِ) ج ِ حنکة،آزمایش . (مهذب الاسماء). رجوع به حنکة شود.
-
حنک
لغتنامه دهخدا
حنک . [ ح ُ ن ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حنیک . (اقرب الموارد). رجوع به حنیک شود. || مرد دانا و استوار بتجربه . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
حنک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] hanak آزمودگی.
-
حنک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] ho(e)nk ۱. آزمایش.۲. تجربه.
-
واژههای مشابه
-
تحت حنک
لغتنامه دهخدا
تحت حنک . [ ت َ ت ِ ح َ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تحت الحنک . رجوع به همین کلمه شود.
-
حنک بالا
لغتنامه دهخدا
حنک بالا. [ ح َ ن َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش ماهان شهرستان کرمان . واقعدر 42هزارگزی جنوب خاوری ماهان و 12هزارگزی از راه شوسه ٔ کرمان - بم . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
حنک پایین
لغتنامه دهخدا
حنک پایین . [ ح َ ن َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش ماهان شهرستان کرمان . واقع در 32هزارگزی جنوب ماهان و هشت هزارگزی راه شوسه ٔ کرمان - بم . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
واژههای همآوا
-
هنک
لغتنامه دهخدا
هنک .[ هََ ن َ ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان کرمان . دارای 125 تن سکنه ، آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و حبوب است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).