کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حنظلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حنظلة
لغتنامه دهخدا
حنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] (اِخ ) (بنو...) بطنی است از بطون بنی تمیم و آنان بنوحنظلةبن مالک بن زید مناةبن تمیم هستند. جوهری گوید: آنان بزرگترین قبیله ٔ تمیم اند. (صبح الاعشی ج 1 ص 347).
-
حنظلة
لغتنامه دهخدا
حنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] (اِخ ) ابن ابی حنظلة الانصاری . یکی از صحابه است و امام مسجد قبا بود. رجوع به الاصابة و الاستیعاب شود.
-
حنظلة
لغتنامه دهخدا
حنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] (اِخ ) ابن ابی عامر الراهب . پدر وی عامر از ظهور رسول اﷲ پرسیدی و وصف او از اخبار بخواستی . وی پلاس میپوشید و رهبان بود. چون پیغمبر مبعوث شد بر وی حسد برد و به او ایمان نیاورد. پسرش حنظله از نیکان مسلمانان بود. وی از پیغمبر اجاز...
-
حنظلة
لغتنامه دهخدا
حنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] (اِخ ) ابن حذیم بن حنیفة المالکی . یکی از اصحاب است در کودکی پدرش ویرا بحضور آن حضرت آورد و مظهر دعای خیر واقع شد. برخی از احادیث شریفه را روایت کند. رجوع به الاصابة و الاستیعاب شود.
-
حنظلة
لغتنامه دهخدا
حنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] (اِخ ) ابن ربیع، مکنی به ابوربعی . یکی از اصحاب و بحنظلة الاسیدی معروف و از جمله کاتبهای آن حضرت بود. سپس در قرقیسا سکونت گزید و در همانجا درگذشت . وی در وقعه ٔ جمل با حضرت علی (ع ) مخالفت ورزید.
-
حنظلة
لغتنامه دهخدا
حنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] (اِخ ) ابن صفوان . یکی از امرای دولت امویه بوده در زمان یزیدبن عبدالملک پس از برادرش بشربن صفوان والی مصر شد بعد از سه سال تصدی به اموروالیگری طبق دستوری که از شام بوی رسیده بود اصنام موجود در خطه ٔ مصر را شکانده آثار آنها را مح...
-
حنظلة
لغتنامه دهخدا
حنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] (اِخ ) ابن قیس الانصاری . یکی از صحابیان است . وی در عهد حضرت رسول اﷲ تولد یافت و از عمر و عثمان احادیثی روایت کند.
-
حنظلة
لغتنامه دهخدا
حنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] (ع اِ) یکی حنظل . (منتهی الارب )(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به حنظل شود.
-
حنظلة
لغتنامه دهخدا
حنظلة.[ ح َ ظَ ل َ ] (اِخ ) ابن صفوان . از نسل قحطان پیغمبری است که بدعوت قوم رس مبعوث گردید. (حبیب السیر).
-
واژههای مشابه
-
حنظله
فرهنگ نامها
(تلفظ: hanzale) (عربی) (مفرد حَنظل) گیاهی بسیار تلخ که خاصیت دارویی دارد ، هندوانهی ابوجهل ؛ (در اعلام) نام جوانی که در شب اول ازدواجش در رکاب رسول اکرم (ص) جنگید و به شهادت رسید ؛ حنظله باد غیسی حکیم و شاعر پارسی گوی قرن سوم (هـ..ق).
-
حنظله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حنظلَة] (زیستشناسی) [قدیمی] hanzale = حنظل
-
دیر حنظله
لغتنامه دهخدا
دیر حنظله . [ دَ رِ ح َ ظَ ل َ] (اِخ ) این دیر در حیره است و به عبدالمسیح بن علقمةبن مالک مرةبن ادّ منسوب است . (از معجم البلدان ).
-
دیر حنظلة
لغتنامه دهخدا
دیر حنظلة. [ دَ رِ ح َ ظَ ل َ ] (اِخ ) این دیر از طرف مشرق نزدیک سواحل فرات است و بین دالیة و بهنسة پائین تر از رحبه ٔ مالک بن طوق است و از نواحی جزیره محسوب میشود و به حنظلةبن ابوعفرأبن النعمان بن طی منسوب است و حنظله عموی ایاس بن قبیصةبن ابوعفراء ...
-
ربیعةبن حنظلة
لغتنامه دهخدا
ربیعةبن حنظلة. [رَ ع َ ت ِ ن ِ ح َ ظَ ل َ ] (اِخ ) ابن مالک بن زیدمناة، از قبیله ٔ بنی تمیم و از عدنانیة در عهد جاهلی بود. نسبت به وی رَبَعی است و فرزندان وی ربیعة صغری نامیده میشوند تا از بنی ربیعةبن مالک تشخیص داده شوند. (از اعلام زرکلی چ جدید ج 3)...