کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حنبل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حنبل
/hambal/
معنی
پوستین کهنه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حنبل
فرهنگ فارسی معین
(حَ بَ) [ ع . ] (ص نسب .) مرد کوتاه قد بزرگ شکم .
-
حنبل
لغتنامه دهخدا
حنبل . [ حَم ْ ب َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن حنبل ، مکنی به ابوعبداﷲ. امام محدثان است . (منتهی الارب ). احمدبن محمدبن حنبل بن اسدبن ادریس بن عبداﷲبن حیان بن انس بن قاسطبن مازن بن شیبان بن ذهل بن ثعلبةبن عکایةبن بکربن وائل الشیبانی المروزی . امام السنة. ...
-
حنبل
لغتنامه دهخدا
حنبل . [ حَم ْ ب َ ] (ع اِ) مردکوتاه بالا. || کلان شکم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || کوتاه بالای شکم بزرگ . (اقرب الموارد). || فربه ٔ پرگوشت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پوستین یا پوستین کهنه . || موزه ٔ کهنه . (منتهی الارب ) (اقرب الموا...
-
حنبل
لغتنامه دهخدا
حنبل . [ حُم ْ ب ُ ] (ع اِ) شکوفه ٔ مغیلان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || لوبیاء. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). قسمی از لوبیاء. (ناظم الاطباء). || بار درخت غاف . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
حنبل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] hambal پوستین کهنه.
-
واژههای مشابه
-
امام احمدبن حنبل
لغتنامه دهخدا
امام احمدبن حنبل . [ اِ اَ م َ دِ ن ِ حَم ْ ب َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن حنبل بن هلال مکنی به ابی عبداﷲ امام مذهب حنبلی . رجوع به احمد... شود.
-
جستوجو در متن
-
حنبلة
لغتنامه دهخدا
حنبلة. [ حَم ْ ب َ ل َ ] (ع مص ) حُنبُل [ لوبیا ] خوردن . || حَنبَل پوشیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به حُنبُل و حَنبَل شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن حنبل . رجوع به احمدبن محمدبن حنبل ... شود.
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن احمد الحلبی . وی از احمدبن حنبل روایت کند. (مناقب احمدبن حنبل ص 97).
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن اسماعیل . از احمدبن حنبل روایت کند. (مناقب احمدبن حنبل ص 97).
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن علی الهاشمی . او از احمدبن حنبل روایت کند. (مناقب احمدبن حنبل ص 97).
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن علی نوفلی . او از احمدبن حنبل روایت کند. (مناقب احمدبن حنبل ص 98).
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن عمران بن شعیب . او از احمدبن حنبل روایت کند. (مناقب احمدبن حنبل ص 98).