کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حناتم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حناتم
لغتنامه دهخدا
حناتم . [ ح َ ت ِ ] (ع اِ) ج ِ حنتم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). به معنی سبوهای سیاه یاسبز. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ابرهای سیاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به حنتم شود.
-
جستوجو در متن
-
حنتم
لغتنامه دهخدا
حنتم . [ ح َ ت َ ] (ع اِ) سبوی سیاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سبوی سبز. (اقرب الموارد) (بحر الجواهر) (مهذب الاسماء). ج ، حناتم . (منتهی الارب ). || درخت حنظل . || ابرهای سیاه . حنتمة، یکی آن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
ابر
لغتنامه دهخدا
ابر.[ اَ ] (اِ) مه دروا در جو که بیشتر به باران بدل شود. سحاب . سحابه . میغ. غیم . غمام . غمامه . عنان . (دهار). بارقه . مزن . غین . توان . عارض . اسهم : درخش ار نخندد بگاه بهارهمانا نگرید چنین ابر زار. ابوشکور.پوپک دیدم بحوالی سرخس بانگک بربرده به ا...