کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حمیدیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حمیدیه
لغتنامه دهخدا
حمیدیه . [ ح َ دی ی َ ] (اِخ ) دهی از دهستان نهرهاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز. این ده در دشت واقع و سکنه ٔ آن 600 تن میباشد. آب آن از رودخانه ٔ کرخه و محصول آن غلات ، صیفی ، سبزی ، هندوانه و سیب زمینی و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه شوسه دارد و...
-
حمیدیه
لغتنامه دهخدا
حمیدیه . [ ح َ دی ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش راین شهرستان بم . از قنات مشروب میشود. محصولاتش غلات و لبنیات . اهالی به کشاورزی و گله داری و کرباس بافی گذران می کنند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
حمیدیه
لغتنامه دهخدا
حمیدیه . [ ح َ دی ی َ ] (اِخ ) شهری است در ولایت سیواس که به قره حصار شرقی ملحق شده و مرکزش قره حصار است که در سابق بنام میلاس معروف بود. این مکان بنام پادشاه سلطان عبدالحمیدخان ثانی منسوب است . (قاموس الاعلام ).
-
حمیدیه
لغتنامه دهخدا
حمیدیه . [ ح َ دی ی َ ] (اِخ ) نام شهری است که به بولی از ولایت قسطمونی مربوط میباشد.از طرف مشرق به بارطین و از جانب جنوب به کرده و ازسوی مغرب به ارکلی و از جهت شمال ببحر اسود محاط است . بارطین ، تا این اواخر ناحیه ای بود بنام چهارشنبه ،ولی اخیراً وس...
-
واژههای مشابه
-
خلیفه کندی حمیدیه
لغتنامه دهخدا
خلیفه کندی حمیدیه . [ خ َ ف ِ ک َ ح َدی ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آتش بیگ بخش سراسکند شهرستان تبریز، دارای 432 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات ، شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
جستوجو در متن
-
ا
لغتنامه دهخدا
ا. [ اَل ْ لاه ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهرهاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز. رجوع به حمیدیه (نام کنونی آن ده ) شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
گنبوعه کوچک
لغتنامه دهخدا
گنبوعه کوچک . [ گُم ْ ع ِ چ ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان نهرهاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز و 18هزارگزی باختر اهواز و 6هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ اهواز به حمیدیه واقع شده و دارای 30 تن ساکن است .
-
اسکفس
لغتنامه دهخدا
اسکفس . [ ] (اِخ ) ناحیه ایست در ولایت سیواس در قضای حمیدیه از سنجاق قره حصارشرقی ، در جهت شمال غربی از همین قضا. اداره ٔ این ناحیه بعهده ٔ مرکز قضا محول است . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
وزین
لغتنامه دهخدا
وزین . [ وَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان نهرهاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز در 3 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ اهواز به حمیدیه . سکنه ٔآن 240 تن است . آب آن از رودخانه ٔ کرخه ، محصول آنجاغلات ، شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه در تابستان اتومبیل رو است...
-
چمیم
لغتنامه دهخدا
چمیم . [ چ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان نهرهاشم بخش مرکزی شهرستان اهواز که در 30 هزارگزی شمال باختری اهوازو 5 هزارگزی راه شوسه ٔ حمیدیه به اهواز واقع است و 50 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
نهر هاشم
لغتنامه دهخدا
نهر هاشم . [ ن َ ش ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان اهواز است . این دهستان محدود است از شمال به دهستان میان آب و از مشرق به رودخانه ٔ کارون و از جنوب به شهرستان خرمشهر و از مغرب به شهرستان دشت میشان نهرهاشم . دهستانی است گرمسیر و از ...
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن أنجب بن عثمان بن عبداﷲبن عبدالرحیم بغدادی خازن شافعی ، مشهور به ابن ساعی و مکنی به ابوطالب و ملقب به تاج الدین (593 - 674 هَ . ق .). او را علاوه بر کتبی که در «ابن ساعی » نقل شده است کتابهای زیر میباشد: 1- الاحادیث الثمانیة ...
-
باذ
لغتنامه دهخدا
باذ. (اِخ ) ابوعبداﷲ حسین بن دوستک دائی بن مروان . از اکراد حمیدیه و بسیار قوی و تنومند بود و در روزگار عضدالدوله ٔ بویهی در دیار بکر خروج کرد و پس از درگذشت وی قدرت یافت و نصیبین را بچنگ آورد، و در سال 373 هَ . ق . لشکر صمصام الدوله ٔ بویهی را تار و...