کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حمول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حمول
/hamul/
معنی
بردبار؛ شکیبا؛ حلیم؛ صبور.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بردبار، پرتحمل، پرشکیب، شکیبا، صابر، صبور
۲. سختجان، گرانجان
۳. بارکش ≠ کمطاقت
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حمول
واژگان مترادف و متضاد
۱. بردبار، پرتحمل، پرشکیب، شکیبا، صابر، صبور ۲. سختجان، گرانجان ۳. بارکش ≠ کمطاقت
-
حمول
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (ص .) 1 - بارکش . 2 - بردبار، شکیبا.
-
حمول
لغتنامه دهخدا
حمول . [ ح َ ] (ع ص ) حلیم و بردبار. (منتهی الارب )(اقرب الموارد). صابر و متحمل . (غیاث ) : چون آهن اگر حمول گردی زآه چو منی ملول گردی . نظامی .طلبکار باید صبور و حمول که نشنیده ام کیمیاگر ملول . سعدی . || ما یحمل للتداوی من فتیلة. (اقرب الموارد). وا...
-
حمول
لغتنامه دهخدا
حمول . [ ح ُ ] (ع اِ) ج ِ حَمل ، به معنی بار درخت . (منتهی الارب ). رجوع به حمل شود. || ج ِ حِمل . (آنندراج ). رجوع به حمل شود. || هودج ها. || شتران که بر آنها هودج بسته باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). عماری ها. || دوائی که بر پارچه آلوده در دبر...
-
حمول
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] hamul بردبار؛ شکیبا؛ حلیم؛ صبور.
-
حمول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ حَمْل] [قدیمی] homul = حَمْل
-
واژههای همآوا
-
همول
لغتنامه دهخدا
همول . [ هَُ ] (ع مص ) روان گردیدن اشک چشم کسی . || پیوسته باریدن آسمان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
کمطاقت
واژگان مترادف و متضاد
بیطاقت، کمتحمل، کمحوصله، ناشکیب ≠ پرطاقت، حمول
-
ناحمول
واژگان مترادف و متضاد
بیصبر، بیطاقت، عجول، نابردبار، ناشکیبا، ناصبور ≠ حمول
-
باحوصله
واژگان مترادف و متضاد
بردبار، پرشکیب، حمول، شکیبا، صبور ≠ بیحوصله، عجول
-
پرتحمل
واژگان مترادف و متضاد
بردبار، پرشکیب، حمول، شکیبا، صابر، صبور ≠ ناشکیبا
-
صابر
واژگان مترادف و متضاد
بردبار، پرشکیب، حمول، خویشتنداررزین، شکیبا، صبور، متحمل ≠ ناشکیبا
-
متحمل
واژگان مترادف و متضاد
بردبار، بلاکش، حمول، شکیبا، صابر، صبور ≠ ناحمول، ناشکیبا