کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حمنان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حمنان
لغتنامه دهخدا
حمنان . [ ح َ ] (ع اِ) حمن . کنه های ریزه . (منتهی الارب ). حمنانة یکی آن . (منتهی الارب )(اقرب الموارد). کنه ٔ خرد. (مهذب الاسماء). اول آن را قمقامه گویند که کنه بسیار خرد و کوچک است سپس حمنان سپس قراد سپس حلمه سپس عل و طلح . || انگوریست خرددانه در ...
-
جستوجو در متن
-
حمنانة
لغتنامه دهخدا
حمنانة. [ ح َ ن َ ] (ع اِ) یکی حمنان .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به حمنان شود.
-
حمن
لغتنامه دهخدا
حمن . [ ح َ ] (ع اِ) حَمنان . کنه های ریزه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). حمنة یکی آن . (منتهی الارب ). اول قمقامه است که بسیار خرد و کوچک است سپس حمن و حمنانة سپس قراد سپس حلمة سپس عل و طِلح . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).