کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حمل کردن بر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
وضع حمل
دیکشنری فارسی به عربی
ولادة
-
حمل ونقل
دیکشنری فارسی به عربی
عتلة , نقل
-
برج حمل
دیکشنری فارسی به عربی
کبش
-
document of compliance 2
مجوز حمل کالای خطرناک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مدرکی که برای حصول اطمینان از انطباق وضعیت انبارهای کشتی با مقررات و الزامات آییننامۀ حمل کالای خطرناک صادر میشود
-
forwarder 2
ماشین پیشحمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ماشینی که فراوردههای چوبی را از پای کُنده تا انبارگاه جنگل حمل میکند
-
deadweight ratio,deadweight displacement coefficient
نسبت ظرفیت حمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نسبت ظرفیت حمل به میزان جابهجایی آبخور در حالت بارگیریشده
-
first point of Aries
نقطۀ اول حَمَل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] نقطهای در استوای آسمانی که بعد را نسبت به آن میسنجند و همان نقطۀ اعتدال بهاری است
-
transit technology
فنّاوری حملونقل عمومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] فنّاوری مربوط به مشخصههای فیزیکی وسایل نقلیۀ عمومی و بستر حرکت آنها
-
transportation demand management, TDM
مدیریت تقاضای حملونقل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] راهبردهای بهکارگیری شیوههای کمهزینه در بالابردن بازدهی سامانۀ حملونقل
-
transport aircraft
هواگَرد حملونقل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هواگَرد مخصوص حملونقل بار یا انسان که وزن آن در هنگام برخاستن بیشتر از 5/5 تن است متـ . هواگَرد ترابری
-
hub 1
قطب حملونقل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] منطقهای مرکزی که مقصد اکثر سفرهای حملونقل عمومی است و سفرها از آنجا به مناطق دیگر توزیع میشود متـ . قطب
-
deadweight scale, displacement scale
مقیاس ظرفیت حمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] جدولها و نمودارهایی که نشاندهندۀ مقدار بار بارگیریشده برحسب تن با توجه به موجودی سوخت و دیگر عوامل و نیز آبخور کشتی در آب شور یا شیرین است
-
حمل و نقل
فرهنگ واژههای سره
ترابر
-
transportation system
سامانۀ حملونقل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سامانهای که برای حملونقل مردم یا کالا یا هر دو فراهم شده باشد
-
demand-actuated transportation system, demand responsive transportation system
سامانۀ حملونقل تقاضامدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سامانۀ حملونقلی که در آن وسایل نقلیه مسافران را براساس توافق آنان در مسیری خاص جابهجا میکنند