کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حمله ناگهانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حمله ناگهانی
دیکشنری فارسی به عربی
عقدة , مداهمة
-
واژههای مشابه
-
حملة
لغتنامه دهخدا
حملة. [ ح َ ل َ ] (ع اِ) آهنگ بر دشمن در جنگ . (منتهی الارب ). صولت : بهر حمله ای قارن رزم سازبیفکند صد گرد گردن فراز.فردوسی .بیک حمله از جایشان بگسلدچو بگسستشان بر زمین کی هلد. فردوسی .- حمله آوردن ؛ حمله بردن :یکی حمله آورد کافور سخت بر آن بارورخس...
-
حملة
لغتنامه دهخدا
حملة. [ ح ِم ْ / ح ُ ل َ ] (ع مص ) نقل کردن و رفتن از جایی بجایی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
حملة
دیکشنری عربی به فارسی
زمين مسطح , جلگه , يک رشته عمليات جنگي , لشکرکشي , مبارزه انتخاباتي , مسافرت درداخل کشور
-
حَمْلُهُ
فرهنگ واژگان قرآن
حمل کردن او
-
leading edge
لبۀ حمله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] لبۀ جلوی ماهیوار
-
حمله بردن
واژگان مترادف و متضاد
تاختن، یورش بردن، هجوم بردن، حمله کردن
-
حمله کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تاختن، تعرض کردن، تهاجم آوردن، یورش بردن، شبیخون زدن، تک کردن ≠ پاتک کردن ۲. تقبیح کردن، پرخاش کردن، پریدن، سرزنش کردن، به باد انتقاد گرفتن، انتقاد کردن
-
attack time
مدت حمله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] بازۀ زمانی بینلحظهای که نشانک در ورودی افزاره یا مدار از آستانۀ فعالسازی آن فراتر میرود، و لحظهای که افزاره یا مدار به شیوه یا با شدتی خاص به این ورودی واکنش نشان میدهد
-
حمله کردن
فرهنگ واژههای سره
تازیدن، تاختن
-
angle of attack
زاویۀ حمله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] زاویۀ بین خط وتر و باد نسبی
-
attack 3
حملۀ فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، رمزشناسی، مهندسی مخابرات] تلاش برای پشت سر گذاشتن موانع حفاظتی شبکه بهمنظور دسترسی غیرمجاز به سامانه یا از دسترس خارج کردن آن
-
electromagnetic attack
حملۀ الکترومغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] حملهای که در آن حملهکننده از نشت تابش الکترومغناطیسی سامانۀ رمز به اطلاعات مربوط به کلید مخفی دست مییابد
-
electronic attack, EA
حملۀ الکترونیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ← پادکنش الکترونیکی