کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حملهای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حملهای
مترادف و متضاد
۱. صرعی، غشی، مصروع
۲. مربوط به حمله
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حملهای
واژگان مترادف و متضاد
۱. صرعی، غشی، مصروع ۲. مربوط به حمله
-
واژههای همآوا
-
حمله ای
لهجه و گویش تهرانی
غشی
-
جستوجو در متن
-
صرعی
واژگان مترادف و متضاد
حملهای، غشی، مصروع
-
fitful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فتوشاپ، حملهای، متغیر، دمدمی، هوس پرست
-
epileptic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صرع، مبتلا به مرض صرع، غشی، صرعی، حملهای
-
مصروع
واژگان مترادف و متضاد
۱. پریزده، جنزده، حملهای، دیوانه، دیودیده، دیوزده، صرعی، غشی، مبتلا به صرع ۲. سایهزده، سایهدار
-
مجلوبات
لغتنامه دهخدا
مجلوبات . [ م َ ] (ع اِ) مکتسبات . (آنندراج ). ج ِمجلوبة. امتعه ٔ گرانبها و خاص هر دیار که بعنوان خراج یا تحفه به جایی فرستاده می شد : و روی به خدمت سلطان نهاد با حملهای گران از مجلوبات آن دیار از زر ساو و سیم ناب و ... (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ شعار ص ...
-
مکرانی
لغتنامه دهخدا
مکرانی . [ م ُ / م ُ نی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به مکران از بلاد کرمان .(از انساب سمعانی ) : کار مکران راست شد و حسن سپاهانی باز آمد با حملهای مکران و قصدار و رسولی مکرانی با وی . (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 243). آنچه نهادنی ، بود بنهادند و مکرانیان را با...
-
برطاسی
لغتنامه دهخدا
برطاسی . [ ب َ / ب ُ ] (ص نسبی ) منسوب به برطاس .- روباه برطاسی ؛ روباه منسوب به سرزمین برطاس : ای شیر فلک روبه برطاسی تو. سوزنی . || پوست روباه : و فیه [ فی سرسن ] سوق لهم یباع فیه القندس و البرطاسی و السمور. (معجم البلدان ). با حملهای گران از مجلو...
-
بار
لغتنامه دهخدا
بار. (اِ) پشته ٔ قماش و خروار و آنچه بر پشت توان برداشت . (برهان ). پشتواره است و آن پشته ها باشد کوچک از هیزم و علف و غیره که بر پشت بندند. کاره . (برهان : کاره ).حمل و بسته و هر چیز که برای حمل کردن فراهم کنند. (ناظم الاطباء). چیزی که بر سر و پشت و...