کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حملا ت پی درپی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حملا ت پی درپی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ضائق
-
جستوجو در متن
-
pelted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گلوله، پی درپی زدن، پرتاب کردن، شتاب کردن، پوست کندن، پی در پی ضربت خوردن
-
pelts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گربه، شتاب، پوست خام، پوست پشم دار، ضربه، پوستک، پی درپی زدن، پرتاب کردن، شتاب کردن، پوست کندن، پی در پی ضربت خوردن
-
pelt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلاق زدن، شتاب، پوست خام، پوست پشم دار، ضربه، پوستک، پی درپی زدن، پرتاب کردن، شتاب کردن، پوست کندن، پی در پی ضربت خوردن
-
batter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خمیر، خمیدگی، خراب کردن، خمیر درست کردن، داغان کردن، پی درپی زدن، با خمیر پوشاندن
-
battered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضرب و شتم، خراب کردن، خمیر درست کردن، داغان کردن، پی درپی زدن، با خمیر پوشاندن
-
bobble
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بامبو، اشتباه کاری، مرتکب خطا شدن، پی درپی اشتباه کردن
-
chirrup
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چیپس، جیک جیک پی درپی، چهچه، جیک جیک کردن
-
bobbled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابرو، مرتکب خطا شدن، پی درپی اشتباه کردن
-
chirrups
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چیپس ها، جیک جیک پی درپی، چهچه، جیک جیک کردن
-
bobbling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرگردان، مرتکب خطا شدن، پی درپی اشتباه کردن
-
bobbles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باباب ها، اشتباه کاری، مرتکب خطا شدن، پی درپی اشتباه کردن
-
harass
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آزار و اذیت، اذیت کردن، بستوه اوردن، عاجز کردن، حملات پی درپی کردن، خسته کردن، تعرض کردن
-
harassing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آزار و اذیت، اذیت کردن، بستوه اوردن، عاجز کردن، حملات پی درپی کردن، خسته کردن، تعرض کردن