کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حمد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حمد
/hamd/
معنی
ستایش کردن؛ شکر کردن؛ ستایش؛ ستودن؛ ثناگویی؛ سپاس؛ شکر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تمجید، ثنا، ستایش، شکر، مدح، مدیحه
۲. ستودن، ستایش کردن ≠ هجو گفتن
برابر فارسی
ستایش
فعل
بن گذشته: حمد کرد
بن حال: حمد کن
دیکشنری
praise
-
جستوجوی دقیق
-
حمد
واژگان مترادف و متضاد
۱. تمجید، ثنا، ستایش، شکر، مدح، مدیحه ۲. ستودن، ستایش کردن ≠ هجو گفتن
-
حمد
فرهنگ واژههای سره
ستایش
-
حمد
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (اِمص .) ستایش ، ثناگویی .
-
حمد
لغتنامه دهخدا
حمد. [ ح َ ] (اِخ ) (الَ ...) نام دیگر سوره ٔ سبعالمثانی و فاتحه الکتاب .
-
حمد
لغتنامه دهخدا
حمد. [ ح َ ] (ع اِمص ) ستایش و شکر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نقیض ِ ذم و نکوهش . و حمد اعم است از شکر. سپاسداری . و به اصطلاح خاص بیان کبریا و جلال عظمت حق سبحانه تعالی را گویند و بعضی از محققان نوشته اند: حمد در لغت ثناگویی است بر جمیل و خوبی ...
-
حمد
لغتنامه دهخدا
حمد. [ ح َ ] (ع مص ) مَحمِدو مَحمَد و مِحمِدَة و مَحمَدَة. ستودن و شکر کردن .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ). سپاس داری کردن . (المصادر زوزنی ). || راضی شدن . || ادای حق کردن . (منتهی الارب ). جزا دادن . (اقرب الموارد). || ستوده و ...
-
حمد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] hamd ستایش کردن؛ شکر کردن؛ ستایش؛ ستودن؛ ثناگویی؛ سپاس؛ شکر.
-
حمد
واژهنامه آزاد
ستودن، راضی شدن، شکر کردن، ادای حق کسی کردن.
-
واژههای مشابه
-
حَمْدُ
فرهنگ واژگان قرآن
ثنا و ستايش در برابر عمل جميلي است که ثنا شونده باختيار خود انجام داده ولي مدح به عمل غير اختياري هم اطلاق مي گردد
-
عمر حمد
لغتنامه دهخدا
عمر حمد.[ ع ُ م َ ح َ م َ ] (اِخ ) ابن مصطفی . وی شاعر و از مجاهدان ملی بلاد شام در قرن اخیر است . اصل او از مصر و تولدش در بیروت بود. وی در جنگ جهانی اول در سپاه عثمانی افسر بود، سپس با برخی از جوانان عرب بسال 1333هَ .ق . به بادیه گریختند؛ ولی عمر پ...
-
سرود حمد وثنا
دیکشنری فارسی به عربی
ترتيلة
-
حمد و ستایش
فرهنگ گنجواژه
مدح.
-
حمد و سوره
فرهنگ گنجواژه
فاتحه.
-
هللویا (یعنی خدا را حمد باد)
دیکشنری فارسی به عربی
سبحان الله