کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حمایت کرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حمایت کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أَجارَ
-
واژههای مشابه
-
حمایت کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پشتیبانی کردن، مدد کردن، یاری رساندن ۲. جانبداری کردن، طرفداری کردن، هواداری کردن ۳. دفاع کردن، حفاظت کردن
-
forest protection
حمایت جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] پیشگیری از آسیبدیدگی جنگل یا کاهش صدمات ناشی از آن در نتیجۀ عوارض اقلیمی یا دخالت انسان و حیوان
-
حمایت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
احم , دافع , دعم , مساعدة
-
source water protection
حمایت آب منابع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جلوگیری از آلودگی دریاچهها و رودخانهها و منابع آب و آبهای زیرزمینی، که سرچشمههای آب شُرب هستند، ازطریق اقداماتی که برای نظارت یا به حداقل رساندن ورود مواد شیمیایی یا آلایندهها به آنها ضروری است
-
nutrition support
حمایت تغذیهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] کمک به افراد بستری یا دارای محرومیت شدید غذایی یا اختلالات تغذیهای، ازطریق تغذیه با لوله یا تغذیۀ وریدی
-
integrated forest protection
حمایت جامع جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] به کار بستن مدیریت جامع آفات در جنگل با تأکید بر پیشگیری
-
حمایت کردن از
دیکشنری فارسی به عربی
تحمل (فعل ماض)
-
protection and indemnity club, P and I club, pandi club, protection and indemnity association
انجمن حمایت و جبران خسارت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] انجمنی متشکل از مالکان کشتیها برای حمایت از آنان و جبران خساراتی که بیمههای دریایی عادی آنها را نمیپردازند
-
جستوجو در متن
-
backened
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حمایت کرد
-
أعرب عن تأييده
دیکشنری عربی به فارسی
اعلام حمايت کرد
-
أَجارَ
دیکشنری عربی به فارسی
پناه داد , حمايت کرد , محافظت کرد , مراقبت کرد , کمک کرد , ياري رساند , مساعدت کرد , به فرياد رسيد , نجات داد , رهايي داد
-
اِحْتَمَي (بـ، عِنْدَ، مِنْ)
دیکشنری عربی به فارسی
را پناه داد , حمايت کرد از , محافظت کرد از , حفاظت کرد از , نگهداري کرد از , پناه جست (گرفت) به , پناهنده شد به