کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حمایت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حمایت
/hemāyat/
معنی
۱. نگهداری کردن؛ نگهبانی.
۲. دفاع کردن از کسی؛ پشتیبانی کردن؛ پشتیبانی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پشتیبانی، جانبداری، حفاظت، حفظ، دفاع، طرفداری، مدد، مظاهرت، نگهبانی، هواخواهی، هواداری، یاری
برابر فارسی
پشت یبانی، همیار
فعل
بن گذشته: حمایت کرد
بن حال: حمایت کن
دیکشنری
advocacy, aegis, backing, defense, sanction, support
-
جستوجوی دقیق
-
حمایت
واژگان مترادف و متضاد
پشتیبانی، جانبداری، حفاظت، حفظ، دفاع، طرفداری، مدد، مظاهرت، نگهبانی، هواخواهی، هواداری، یاری
-
حمایت
فرهنگ واژههای سره
پشت یبانی، همیار
-
حمایت
فرهنگ فارسی معین
(حِ یَ) [ ع . حمایة ] (اِمص .) پشتیبانی .
-
حمایت
لغتنامه دهخدا
حمایت .[ ح ِ ی َ ] (ع اِمص ) حمایة. نگاهبانی . پناه . پشتی . برنایشتی . هویه . دستگیری . حفاظت . یاری . نصرت . اعانت . تقویت . (ناظم الاطباء). هواداری . طرفداری . نگاهداشت . نگاهداری . پشتی . (یادداشت مرحوم دهخدا) : تو داوری و ما همه مظلوم روزگارمظلو...
-
حمایت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: حمایة] hemāyat ۱. نگهداری کردن؛ نگهبانی.۲. دفاع کردن از کسی؛ پشتیبانی کردن؛ پشتیبانی.
-
حمایت
دیکشنری فارسی به عربی
حماية , مساعدة , ملجا
-
واژههای مشابه
-
حمایت کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پشتیبانی کردن، مدد کردن، یاری رساندن ۲. جانبداری کردن، طرفداری کردن، هواداری کردن ۳. دفاع کردن، حفاظت کردن
-
forest protection
حمایت جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] پیشگیری از آسیبدیدگی جنگل یا کاهش صدمات ناشی از آن در نتیجۀ عوارض اقلیمی یا دخالت انسان و حیوان
-
حمایت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
احم , دافع , دعم , مساعدة
-
حمایت کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أَجارَ
-
source water protection
حمایت آب منابع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جلوگیری از آلودگی دریاچهها و رودخانهها و منابع آب و آبهای زیرزمینی، که سرچشمههای آب شُرب هستند، ازطریق اقداماتی که برای نظارت یا به حداقل رساندن ورود مواد شیمیایی یا آلایندهها به آنها ضروری است
-
nutrition support
حمایت تغذیهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] کمک به افراد بستری یا دارای محرومیت شدید غذایی یا اختلالات تغذیهای، ازطریق تغذیه با لوله یا تغذیۀ وریدی
-
integrated forest protection
حمایت جامع جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] به کار بستن مدیریت جامع آفات در جنگل با تأکید بر پیشگیری
-
حمایت کردن از
دیکشنری فارسی به عربی
تحمل (فعل ماض)