کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حمال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
همال
واژگان مترادف و متضاد
۱. قرین، مانند، مثل، نظیر، همتا ۲. انباز، شریک ۳. زن، همسر
-
همال
لغتنامه دهخدا
همال . [ هََ / هَُ ] (اِ) قرین و همتا و شریک و انباز. (برهان ). دو چیز که در کنار هم به مناسبت قرار گیرند : دل من پرآزار از آن بدسگال نبد دست من چیره بر بدهمال . بوشکور.میان ما دو تن آمیخته دو گونه سرشک چو لؤلؤی که کنی با عقیق سرخ همال . آغاجی .فضل...
-
همال
لغتنامه دهخدا
همال . [ هَُ م ْ ما ] (ع ص ، اِ) ج ِ هامل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به هامل شود.
-
همال
لغتنامه دهخدا
همال . [ هَُ م ْ ما ] (ع ص ) نرم و سست از هر چیزی . || زمین ویران و خراب شده از جنگ که کسی آباد نکند آن را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
همال
فرهنگ فارسی معین
(هَ) [ په . ] (ص .) همتا، برابر، مثل ، مانند.
-
همال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [پهلوی: hamēmāl, hamhl] ‹هامال› [قدیمی] hamāl ۱. همتا؛ برابر؛ مثلومانند.۲. همسر.۳. انباز؛ همکار.۴. دوست؛ قرین.
-
جستوجو در متن
-
حمالی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حمال
-
حاجب
دیکشنری فارسی به عربی
حمال
-
ناقل امراض
دیکشنری فارسی به عربی
حمال
-
باربر
دیکشنری فارسی به عربی
حمال , مساند
-
باربر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) bārbar کسی که بار بر پشت خود حمل میکند؛ حمال.
-
coolies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
coolies، حمال، باربر
-
coolie
دیکشنری انگلیسی به فارسی
coolie، حمال، باربر
-
ابجو
دیکشنری فارسی به عربی
بيرة , حمال , خيشوم , قفزة