کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حماطة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حماطة
لغتنامه دهخدا
حماطة. [ح َ طَ ] (ع اِ) سوزش و درشتی حلق . درد گلو. (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سوزش دل و معده . (مهذب الاسماء). || درختی است مانند درخت انجیر که در آن مار باشد. || گیاهی است مانند صلّیان سوی انها خشنه خاصةً. (اقرب الم...
-
جستوجو در متن
-
حماط
لغتنامه دهخدا
حماط. [ ح َ ] (ع اِ) علف خشکی که در آن مار کمین کند و هر علف خشک . (ناظم الاطباء). || ج ِ حَماطَة.(اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به حماطه شود.
-
حبیب
لغتنامه دهخدا
حبیب . [ح َ ] (اِخ ) ابن حماطة. رجوع به حبیب بن حمامة شود.
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن قُدامَةبن حَماطَة ضبی کوفی . شیخ طوسی او را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده است . رجوع به تنقیح المقال ج 1 ص 141 و 142 شود.
-
بلمی
لغتنامه دهخدا
بلمی . [ ب َ ] (ع اِ) نوعی از انجیر عرب . انجیر عربی .انجیر فرعون . انجیر فرعونی . تین الاحمق . جمیز. جمیزی . چنار فرنگی . حماطة. (از دزی ). رجوع به جمیز شود.
-
جرشی
لغتنامه دهخدا
جرشی . [ ج ُ رَ ] (اِخ ) حارث بن عبدالرحمان بن عوف بن ربیعةبن عمروبن عوف بن زهیربن حماطة. از یاران ابوجعفر منصور (عباسی ) و مردی زیبا و شجاع بود. (از معجم البلدان ).
-
حبیب
لغتنامه دهخدا
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن حمامة سلمی . صحابیست . (تنقیح المقال ج 1 ص 254). و برخی ابن ابی حمامة و برخی حبیب بن حماطة گفته اند. شاعر و صحابی است ، نام او در حدیثی آمده است که گفت : یا رسول اﷲ انی قد اثنیت علی ربی . ابوموسی نیز نام او را از عبدان نقل ک...