کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حلقوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حلقوم
/holqum/
معنی
= حلق
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
حلق، حنجره، خشکنای، گلو
برابر فارسی
خرخره، خشک نا
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حلقوم
واژگان مترادف و متضاد
حلق، حنجره، خشکنای، گلو
-
حلقوم
فرهنگ واژههای سره
خرخره، خشک نا
-
حلقوم
فرهنگ فارسی معین
(حُ) [ ع . ] (اِ.) گلو؛ مجرای غذا از دهان به معده .
-
حلقوم
لغتنامه دهخدا
حلقوم . [ ح ُ ] (ع اِ) مجرای غذا بین دهان و معده . خشکنای . حلق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). قصبةالریه . (مفاتیح ). گلو. حنجره . خشکنای گلو. مجموع قصبةالریه و حنجره . مجرای تنفس . راه دم زدن و راه آواز دادن است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). ج ، حلاقم ...
-
حلقوم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] holqum = حلق
-
حلقوم
دیکشنری فارسی به عربی
حنجرة
-
واژههای مشابه
-
حُلْقُومَ
فرهنگ واژگان قرآن
گلو-حلقوم
-
ام حلقوم
لغتنامه دهخدا
ام حلقوم . [ اُم ْم ِ ح ُ ] (ع اِ مرکب ) بطور افسانه جنی که دفع کند امراض حلقوم را و یا موجب آنها گردد. (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
حُلْقُومَ
فرهنگ واژگان قرآن
گلو-حلقوم
-
جستوجو در متن
-
حلاقیم
لغتنامه دهخدا
حلاقیم . [ ح َ ] (ع اِ) ج ِ حلقوم . (دهار). رجوع به حلقوم شود.
-
خِرّ
لهجه و گویش تهرانی
زیر گلو،حلقوم
-
خِرخِره
لهجه و گویش تهرانی
حلق،حلقوم