کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حلقه به گوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حلقه به گوش
/halqebeguš/
معنی
۱. کسی که حلقه یا گوشواره در گوش دارد.
۲. [مجاز] مطیع؛ فرمانبردار: ◻︎ بندۀ حلقهبهگوش ار ننوازی برود / لطف کن لطف که بیگانه شود «حلقهبهگوش» (سعدی: ۶۴).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
slavish
-
جستوجوی دقیق
-
حلقه به گوش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] halqebeguš ۱. کسی که حلقه یا گوشواره در گوش دارد.۲. [مجاز] مطیع؛ فرمانبردار: ◻︎ بندۀ حلقهبهگوش ار ننوازی برود / لطف کن لطف که بیگانه شود «حلقهبهگوش» (سعدی: ۶۴).
-
واژههای مشابه
-
حلقة
دیکشنری عربی به فارسی
حلقه , حلقه طناب , گره , پيچ , چرخ , خميدگي , حلقه دار کردن , گره زدن , پيچ خوردن , زنگ زدن , احاطه کردن
-
حلقه حلقه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
رقيقة مقلية
-
bight
حلقه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بخش تاشدۀ طناب که یک دایره را تشکیل میدهد
-
Artinian ring
حلقۀ آرتینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] حلقهای که هر زنجیرۀ نزولی از آرمانههای آن متناهی باشد
-
diamond ring
حلقۀ الماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] پدیدهای که دقیقاً لحظاتی پیش و پس از گرفتِ کلی خورشید بهصورت پرتوِ نوری از خورشید از کنار لبۀ قرص تاریک ماه دیده میشود
-
حلقهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ← اثر انگشت حلقهای
-
Boolean ring
حلقۀ بولی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] حلقهای که هر عضو آن خود توان باشد
-
ring rot 2
حلقهپوسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] هرنوع پوسیدگی در حلقههای رشد که عمدتاً در چوب پیشین حلقههای رشد به وجود میآید
-
حلقۀ پیستون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] ← رینگ پیستون
-
حلقۀ تراکم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] ← رینگ تراکم پیستون
-
division ring
حلقۀ تقسیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] حلقهای که اعضای ناصفر آن با عمل ضرب یک گروه تشکیل دهد
-
growth ring
حلقۀ رشد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] شکل حلقوی لایۀ رشد در برش عرضی درختان
-
حلقۀ روغن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] ← رینگ روغن پیستون