کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حلقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
bowline knot, bowline, bowline hitch
گره حلقهساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گرهی که با چرخاندن سر طناب و ایجاد یک حلقه بر روی قسمت ثابت بسته میشود
-
running bowline
گره حلقهمتحرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گرهی که در سر طناب دور قسمت ثابت آن زده میشود و حلقۀ آن در طول قسمت ثابت قابلیت جابهجایی دارد
-
لرزش حلقۀ پیستون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] ← لرزش رینگ پیستون
-
ring theory
نظریۀ حلقهها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] بررسی ساختار حلقهها در جبر
-
فنر حلقۀ پیستون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] ← فنر رینگ پیستون
-
growth-ring boundary
مرز حلقۀ رشد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] محدودۀ بیرونی حلقۀ رشد
-
connecting rod cap, big-end cap
نیمحلقۀ دستهپیستون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] نیمۀ سر بزرگ دستهپیستون که با پیچ و مهره به دستهپیستون وصل میشود و دستهپیستون را به انگشتی میللنگ متصل میکند متـ . نیمحلقۀ شاتون
-
نیمحلقۀ شاتون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] ← نیمحلقۀ دستهپیستون
-
loop topology, ring topology
همبندی حلقهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] نوعی آرایش شبکه که در آن هر گره به دو شاخه متصل میشود بهنحویکه آرایش کلی صورت حلقوی پیدا میکند
-
همریختی حلقهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← همریختی حلقهها
-
ring homomorphism
همریختی حلقهها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] نگاشتی بین حلقهها که همریختی باشد متـ . همریختی حلقهای
-
یکریختی حلقهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← یکریختی حلقهها
-
ring isomorphism
یکریختی حلقهها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] نگاشتی بین حلقهها که یکریختی باشد متـ . یکریختی حلقهای
-
مهار حلقۀ پیستون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] ← مهار رینگ پیستون
-
loop finger print, loop 1
اثر انگشت حلقهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی اثر انگشت که خطوط آن از یک طرف وارد میشود و پس از گردش حول محوری فرضی و عبور از مقابل دلتا از همان طرفی که وارد شده است خارج میشود متـ . حلقهای