کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حلزون صدف دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حلزون صدف دار
دیکشنری فارسی به عربی
اسماک صدفية
-
واژههای مشابه
-
electrocochleogram
حلزوننگاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] نـمودار حاصل از الکتروحلزوننگاری
-
حلزوننگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] ← الکتروحلزوننگاری
-
حلزون خوراکی
دیکشنری فارسی به عربی
قوقع
-
electrocochleography, ECochG, ECoG, cochleography
الکتروحلزوننگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] آزمونی برای بررسی عملکرد حلزون و عصب هشتم جمجمهای با ثبت پتانسیلهای برانگیختۀ شنوایی حاصل از آنها متـ . حلزوننگاری
-
مثل حلزون حرکت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
دودة بزاقة
-
جستوجو در متن
-
اسماک صدفية
دیکشنری عربی به فارسی
حلزون صدف دار , نرم تن صدف دار
-
shellfish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرگوش، حلزون صدف دار، نرم تن صدف دار
-
shellfishes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرگوش، حلزون صدف دار، نرم تن صدف دار
-
نرم تن صدف دار
دیکشنری فارسی به عربی
اسماک صدفية , حلزون
-
صدف
لغتنامه دهخدا
صدف . [ ص َ دَ ] (ع اِ) غلاف مروارید . صدفه یکی . ج ، اصداف . (منتهی الارب ) (دهار). در تحفه ٔ حکیم مؤمن آمده است که با حلزون مرادف است و گویند حیوان او مخصوص به حلزون و پوست صلب او مخصوص صدف است و مراد از مطلق صدف مروارید است . درسیم سرد و خشک و سو...
-
گوش
لغتنامه دهخدا
گوش . (اِ) آلت شنوائی . عضوی که بدان عمل شنیدن انجام گیرد. معروف است ، و به عربی اُذُن گویند. (برهان ). اذن و آلت شنیدن در انسان و دیگر حیوانات و جزء خارجی مجرای سمع و حس سمع. (ناظم الاطباء). اوستا گئوشه ، پهلوی گوش ، پارسی باستان گئوشه ، هندی باستان...