کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حلبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عمر حلبی
لغتنامه دهخدا
عمر حلبی . [ع ُ م َ رِ ح َ ل َ ] (اِخ ) رجوع به ابن الندیم (ابوحفص کمال الدین ...) و عمر (ابن احمدبن هبةاﷲبن ...) شود.
-
چراغ حلبی
لغتنامه دهخدا
چراغ حلبی . [ چ َ / چ ِ غ ِ ح َ ل َ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چراغی که پایه و جای نفت آن از حلب ساخته شده باشد. کم بهاترین و بیدوام ترین انواع چراغ نفتی . نوعی چراغ نفتی ساخته شده از حلب .
-
حسن حلبی
لغتنامه دهخدا
حسن حلبی . [ ح َ س َ ن ِ ح َ ل َ ] (اِخ ) ابن زین الدین بن عمربن بدرالدین بن عمربن حسن بن عمربن حبیب شافعی دمشقی حلبی (710 - 779 هَ . ق .). در حلب بزاد و همانجا ساکن بود. او راست : اخبارالدول و جز آن که در هدیةالعارفین (ج 1 ص 386 - 287) و زرکلی (چ 1 ...
-
حسین حلبی
لغتنامه دهخدا
حسین حلبی . [ ح ُ س َ ن ِ ح َ ل َ ] (اِخ ) ابن سلیمان طائی . رجوع به حسین طائی و حسین دوانجی شود.
-
حسین حلبی
لغتنامه دهخدا
حسین حلبی . [ ح ُ س َ ن ِ ح َ ل َ ] (اِخ ) ابن عمربن حسن بن عمربن حبیب حلبی ملقب به شرف الدین در جمادی دوم 712 هَ . ق . / 1312 م . متولد و در حلب 777 هَ . ق . / 1376 م . درگذشت . او راست : «الفهرست » و «المشیخة». (معجم المؤلفین از شذرات الذهب ج 6 ص ...
-
حسین حلبی
لغتنامه دهخدا
حسین حلبی . [ ح ُ س َ ن ِح َ ل َ ] (اِخ ) ابن حبیب ملقب به بدرالدین . درگذشته ٔ779 هَ . ق . او راست : فصول الربیع. (کشف الظنون ).
-
حلبی ساز
لغتنامه دهخدا
حلبی ساز. [ ح َ ل َ ] (نف مرکب ) حلبی سازنده . آنکه پیشه اش ساختن آلات و ابزار از حلبی است . (فرهنگ فارسی معین ). کسی که از ورقه های نازک حلبی سینی و سطل و سماور و جز آن سازد.
-
حلبی سازی
لغتنامه دهخدا
حلبی سازی . [ ح َ ل َ ] (حامص مرکب ) شغل و عمل حلبی ساز. (فرهنگ فارسی معین ). || (اِ مرکب ) دکان حلبی ساز. (فرهنگ فارسی معین ).
-
حلبی ساز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] halabisāz کسی که پیشهاش ساختن اشیای حلبی است؛ آن که ظرفهایی از حلبی میسازد.
-
حلبی و رکبی
لغتنامه دهخدا
حلبی ورکبی . [ ح َ با وَ رَ با ] (ع ص مرکب ) ناقة حلبی و رکبی ؛ شتر دوشیدنی و برنشستنی . (منتهی الارب ).
-
باقلع یا حلبی پوشاندن
دیکشنری فارسی به عربی
علبة
-
پیت، پیت حلبی
لهجه و گویش تهرانی
ظرف چارگوش حلبی
-
جستوجو در متن
-
tinware
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تینوارد، ظروف حلبی، حلبی الات
-
هَلَوى
لهجه و گویش بختیاری
halavi حلبى.
-
tinpot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیگ حلبی