کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حلاقت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حلاقت
معنی
(حِ قَ) [ ع . حلاقة ] (اِمص .) سر - تراشی ، شغل حلاق .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حلاقت
فرهنگ فارسی معین
(حِ قَ) [ ع . حلاقة ] (اِمص .) سر - تراشی ، شغل حلاق .
-
واژههای همآوا
-
حلاقة
لغتنامه دهخدا
حلاقة. [ ح ُ ق َ ] (ع اِ) حلاقةالمعزی ؛ موهای سترده از بز و مانند آن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ).