کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حق السکوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حق السکوت
/haqqossokut/
معنی
پولی که کسی برای فاش نکردن سرّی از دیگری میگیرد.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
خموشانه
دیکشنری
blackmail, hush money
-
جستوجوی دقیق
-
حق السکوت
فرهنگ واژههای سره
خموشانه
-
حق السکوت
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ سُُ) [ ع . ] (ص مر.) پول یا مالی که برای پنهان نگه داشتن رازی به کسی داده شود.
-
حق السکوت
لغتنامه دهخدا
حق السکوت . [ ح َق ْ قُس ْ س ُ ] (ع اِ مرکب ) رشوه و پاره ای که دهند داننده ٔ رازی را تا افشاء آن نکند : آمد و خفت و آرمید تنش مهر حق السکوت بر دهنش .نظامی .
-
حق السکوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] haqqossokut پولی که کسی برای فاش نکردن سرّی از دیگری میگیرد.
-
واژههای مشابه
-
حَقُّ
فرهنگ واژگان قرآن
حق - ثابت - قضائي که خداي تعالي رانده ، و آن را حتمي کرده باشد
-
حق حق
لغتنامه دهخدا
حق حق . [ ح ِ ح ِ ] (اِ صوت ) حکایت صوت هکه و سکسکه ٔ آنکه بسیار گریسته است . || آواز آب در شکم و در مشک آنگاه که بجنبانند. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
حق بوغ،حق بوغه،حق البوق
لهجه و گویش تهرانی
باج،پول بوغه دادن چارپا برای مالک حیوان نر ،عوارض بی مبنا
-
ظل حق
لغتنامه دهخدا
ظل حق . [ ظِل ْ ل ِ ح َق ق / ح َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خلیفه و پادشاه باشد.
-
حق داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. محقبودن، سزاوار بودن، مستحق بودن ۲. درخوربودن، شایسته بودن ۳. راست گفتن، درستگفتن ۴. منطقی برخورد کردن
-
حق التحقیق
فرهنگ واژههای سره
پژوهانه
-
حق التدریس
فرهنگ واژههای سره
آموزانه
-
حق الثبت
فرهنگ واژههای سره
نگارشانه
-
حق الزحمه
فرهنگ واژههای سره
دستمزد
-
حق ماموریت
فرهنگ واژههای سره
کارانه