کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حقیقی صوفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
true azimuth
سمت حقیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] زاویهای که در صفحۀ افقی نسبت به صفحۀ قائم گذرنده از قطب سماوی و صفحۀ قائم گذرنده از شیء مشاهدهشده اندازهگیری شود متـ . سمت نجومی astronomical azimuth
-
Aloe vera, Aloe vulgaris, Aloe barbadensis
صبر حقیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] گونهای صبر بوتهای و پایا به ارتفاع 50 تا 80 سانتیمتر و با ساقههای چوبی کوتاه به ضخامت 5 تا 10 سانتیمتر و برگهای نیزهای و قایقی به رنگ سبز یا سبز مایل به خاکستری به طول 30 تا 50 سانتیمتر و عرض 8 تا 10 سانتیمتر و ضخامت 1 تا 3 س...
-
جزئی حقیقی
لغتنامه دهخدا
جزئی حقیقی . [ ج ُ ی ِ ح َ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مفهومی که صرف تصور آن از اشتراک در آن ابا کند مانند شخص زید. و بدان جهت آنرا جزئی گویند که جزئی بودن هر چیزی بنسبت آن است به کلی خود و کلی یک جزء از جزئی است و بنابراین منسوب است به جزء و منسوب به ج...
-
تأنیث حقیقی
لغتنامه دهخدا
تأنیث حقیقی . [ ت َءْ ث ِ ح َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) که حقیقةً مؤنث باشد در مقابل تأنیث مجازی . و آن بر دو قسم است لفظی و معنوی . حقیقی لفظی همچون فاطمة و حقیقی معنوی همچون زینب . رجوع به تأنیث و دیگر ترکیب های آن شود.
-
افق حقیقی
لغتنامه دهخدا
افق حقیقی . [ اُ ف ُ ق ِ ح َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آن است از فلک که بدو آن سطح رسد که موازی است افق حسی را و مرکز زمین را بگذرد. و میان هر دو افق [حسی وحقیقی ] بس چیز نبود چون کره ای بزرگ باشد ولیکن ناپیدا شود. و چون کره خود بود آنچه میان هر دو ا...
-
true horizon, geometric horizon/ geometrical horizon
افق حقیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] در تصویرسنجی، صفحهای افقی که از نقطۀ دید یا مرکز تصویر (perspective centre) میگذرد
-
غیر حقیقى
دیکشنری فارسی به عربی
أمر لا أساس له
-
عدد حقیقی
واژهنامه آزاد
شمارۀ آوری (آوَری). "آور" واژۀ کهن پارسی به چَم (معنی) "حقیقت" است. به دهخدا بروید - باور، آور، آوری. "شمارۀ آوری" برابریست درخور برای زبانزدِ تازی "عدد حقیقی". "آور" با واژۀ فرانسوی avérer و هم خانواده هایش در زبانهای اروپایی همریشه است.
-
Caretta caretta
لاکپشت سربزرگ حقیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ لاکپشتسبزیان و راستۀ لاکپشتسانان که بزرگترین گونه این خانواده است؛ قسمت عقب سر آن کاملاً عریض و جلوی آن کوتاه و مدور است
-
Ciconia ciconia
لکلک حقیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ لکلکیان و راستۀ لکلکسانان با پاها و گردن طویل و بدن سفید و بالهای سیاه و دم و پاهای قرمز مایل به نارنجی
-
true airspeed indicator
نشانگر سرعت حقیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ابزاری که سرعت هوایی حقیقی را نشان میدهد
-
Huso huso
فیلماهی حقیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ تاسماهیان و راستۀ تاسماهیسانان و بالاراستۀ بالهشعاعیداران که بزرگترین گونۀ فیلماهی است و بدنش خاکستری یا سبز تیره و پهلوها روشنتر و شکمش سفید است
-
Ixobrychus minutus minutus
غمخورک کوچک حقیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ حواصیلیان و راستۀ لکلکسانان که از کوچکترین حواصیلهاست و پشت بدنش سیاه است
-
Gavia immer immer
غواص دودهای حقیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ غواصیان و راستۀ غواصسانان که بالای بدنش شطرنجی و سیاه و سفید است
-
Gavia arctica arctica
غواص قطبی حقیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از غواصیان و راستۀ غواصسانان که منقار خمیده دارد و پرهای بدنش قهوهای با خطوط تیره و روشن بر روی بالهاست