کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حقیر و توسری خور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حقیر و توسری خور
فرهنگ گنجواژه
ضعیف.
-
واژههای مشابه
-
حقير
دیکشنری عربی به فارسی
قابل تحقير , خوار , پست , زبون , نکوهش پذير , مطرود
-
حقیر شد
فرهنگ واژههای سره
کوچک شد
-
حقیر شدن
فرهنگ واژههای سره
کوچک شدن
-
حقیر کردن
لغتنامه دهخدا
حقیر کردن . [ ح َک َ دَ ] (مص مرکب ) امهان . تحقیر. سفع. خوار کردن .
-
حقیر شمردن
دیکشنری فارسی به عربی
احتقر
-
حقیر شمرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتَقَرَ
-
جستوجو در متن
-
بامبه خور
لغتنامه دهخدا
بامبه خور. [ ب َ خوَرْ / خُرْ ] (نف مرکب ) (درتداول عامه ) که بامبه خورد. که توسری خورد. که برسر او بامب زنند. || مجازاً ذلیل . حقیر. خوار. توسری خور. (یادداشت مؤلف ).
-
underdogs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناامیدی، توسری خور، سگ شکست خورده
-
توسری خور
لهجه و گویش تهرانی
ضعیف،زیر دست
-
underdog
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیر پا گذاشتن، توسری خور، سگ شکست خورده
-
توسری خور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه، مجاز] tusarixor ۱. خواروزبون.۲. کسی که نزد همه خوار، خفیف، و بیمقدار باشد.
-
سیلی خور
لغتنامه دهخدا
سیلی خور. [ خوَرْ / خُرْ ] (نف مرکب ) توسری خور. اسیر. گرفتار : تاچند زمین نهاد بودن سیلی خور خاک و باد بودن .نظامی .