کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حفول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حفول
لغتنامه دهخدا
حفول . [ ح َ ] (ع ص ) (نعت فاعلی ) ناقة حفول ؛ ناقه ٔ بسیار شیر در پستان . (از اقرب الموارد).
-
حفول
لغتنامه دهخدا
حفول . [ ح َ وَ ] (ع اِ) درختی است مانند درخت انار ثمر آن مانندآلو و تلخ باشد و آنرا خورند. (از اقرب الموارد).
-
حفول
لغتنامه دهخدا
حفول . [ ح ُ ] (ع مص ) حفل و حفیل در تمام معانی . (از اقرب الموارد). رجوع به حفل و حفیل شود.
-
جستوجو در متن
-
حفیل
لغتنامه دهخدا
حفیل . [ ح َ ] (ع مص ) حُفول و حفل در تمام معانی . رجوع به حُفول و حفل شود.
-
حفل
لغتنامه دهخدا
حفل . [ح َ ] (ع مص ) حفول . حفیل . احتفال . گردآمدن . (زوزنی ).جمع شدن . گرد آمدن گروه : حفل قوم ؛ مجتمع شدن آنان . || جمع شدن شیر و آب . پر شدن شیر در پستان . گرد آمدن آب و پر شدن . گرد آمدن شیر و امثال آن . گرد آمدن و پر شدن آب و شیر پستان . (تاج ا...