کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حفظ برّاقیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
gloss retention
حفظ برّاقیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] میزان حفظ برقۀ (sheen) اولیۀ پوشش
-
واژههای مشابه
-
حَفِظَ
فرهنگ واژگان قرآن
حفظ کرده(حفظ:ضبط کردن صورت آن چيزي است که براي ما معلوم شده است ، بطوري که هيچ دگرگوني و تغييري در آن پيدا نشود)
-
حفظ کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. نگهداشتن، نگاه داشتن، محافظت کردن ۲. از بر کردن، آموختن، یاد گرفتن ۳. ضبط کردن ۴. ابقا کردن
-
حفظ الصحه
فرهنگ واژههای سره
بهداشت
-
حفظ کردن
فرهنگ واژههای سره
از بر کردن
-
fertility preservation
حفظ باروری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] حفظ توانایی بارور شدن و تسهیل سلامت باروری ازطریق آموزش و مشاوره و درمان
-
save as
حفظ بانام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از زیرگزینههای پرونده که برای ذخیره کردن شکل موجود پرونده همراه با تغییر نام یا جای آن در حافظه به کار میرود
-
retention of configuration
حفظ پیکربندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] حفظ یکپارچگی در نحوۀ آرایش فضایی پیوندهای متصل به یک مرکز دستواره، در خلال یک تبدیل یا واکنش شیمیایی
-
حفظ زبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← زبانپایی
-
number portability
حفظ شماره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] یکی از انواع خدمات شبکههای هوشمند که در آن مشترک میتواند مکان یا بهرهبردار خود را تغییر دهد، بیآنکه شمارۀ تلفن تغییر کند
-
حفظ کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← حفظ
-
stubble retention
حفظ کُلَش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نگه داشتن کُلَش بر روی زمین بهصورت خاکپوش
-
حفظ شدن
لغتنامه دهخدا
حفظ شدن . [ ح ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بخاطر سپرده شدن . بیاد گرفته شدن . از بر کرده شدن . || بخاطر سپردن . بیاد گرفتن .ازبرشدن . || محفوظ شدن . نگاه داشته شدن .
-
حفظ عهد
لغتنامه دهخدا
حفظ عهد. [ ح ِ ظِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نگاه داشتن پیمان . مقابل نقض عهد. || هوالوقوف عند ماحده اﷲ تعالی لعباده فلایفقد حیث ما امرو لایوجد حیث ما ینهی . کذا فی اصطلاحات الصوفیة لکمال الدین ابی الغنائم . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). || حفظ عهد...