کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حفظ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
با حفظ
دیکشنری فارسی به عربی
مع الإحتفاظ بـ
-
conserved domain, CD
حبۀ حفظشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] حبهای در پروتئین که برای عملکردی خاص ضرورت دارد و به همین دلیل در طی تکامل حفظ شده است
-
health maintenance organization, HMO
سازمان حفظ سلامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت سلامت] نوعی سازمان ارائهکنندۀ خدمات مراقبت مدیریتشده برای گروهی خاص با رعایت پوشش بیمه برای تمامی اعضای گروه که بودجۀ آن برحسب سرانه برای افراد تحت پوشش یا مراکز طرف قرارداد و بهصورت دورهای تأمین میشود
-
status quo bias
سوگیری حفظ وضع موجود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] گرایش به حفظ نسبی وضع موجود
-
حفظ سرمایشی تخمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] ← زَمداری تخمک
-
حفظ منابع طبیعی
دیکشنری فارسی به عربی
حماية
-
حفظ امنیت ملی
دیکشنری فارسی به عربی
الحفاظ علي الأمن القومي
-
حفظ بیطرفی
دیکشنری فارسی به عربی
الحفاظ علي الحياد
-
حفظ حاکمیت کشور
دیکشنری فارسی به عربی
الحفاظ علي سيادة البلاد
-
حفظ یکپارچگی ارضی
دیکشنری فارسی به عربی
الحفاظ علي وحدة الأرضي
-
را حفظ کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتَفظَ بِـ
-
حِفظ و حُرمت
فرهنگ گنجواژه
احترام.
-
حِفظ و حِصار
فرهنگ گنجواژه
دیوار محکم.
-
حفظ و نگهداری
فرهنگ گنجواژه
حفظ.
-
کاندیداتوری خود را حفظ کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتَفَظَ بِتَرْشيحِهِ