کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حفایت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حفایت
لغتنامه دهخدا
حفایت . [ ح ِ ی َ ] (ع مص ) حفایة. برهنه پای شدن . حفاوت . برهنه پائی . برهنه پای رفتن . پابرهنگی . || سودگی پای آدمی و سپل شتر و سم ستور. (منتهی الارب ). || آشکارا کردن شادی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به حفاوت شود.
-
جستوجو در متن
-
حفاوت
لغتنامه دهخدا
حفاوت . [ ح ِ وَ ](ع مص ) حفایت . (منتهی الارب ). رجوع بدان کلمه شود.