کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حفاظ راهکنار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
enclosure, telescope enclosure
حفاظ 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] سازهای که تلسکوپ در آن قرار میگیرد متـ . گنبد 2 dome1
-
حفاظ 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← سپر 2
-
experimental barrier
حفاظ آزمایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حفاظی که در آزمونهای تمامعیار تصادف نتایج و کارکرد خوبی داشته است، اما کارایی آن هنوز در عمل احراز نشده است
-
propeller guard, propeller girdle
حفاظ پروانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شبکهای از لولهها که حریمی گرداگرد پروانه ایجاد میکنند تا از برخورد پروانه با سازههای زیرآبی، ازجمله دیوارههای اسکله، جلوگیری کنند
-
operational barrier
حفاظ کارآمد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حفاظی که آزمونهای تمامعیار تصادف را با موفقیت پشت سر گذارده و در عمل هم نتایج رضایتبخش داشته است
-
حفاظگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← سپرگذاری
-
median barrier
حفاظ میانگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] حفاظی طولی برای جلوگیری از عبور خودروِ منحرفشده از میانگاه آزادراه
-
dome seeing
دید حفاظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] کمیت دید هنگامی که از داخل حفاظ اندازهگیری میشود
-
بی حفاظ
لغتنامه دهخدا
بی حفاظ. [ ح ِ ] (ص مرکب ) بدون ستر.بدون پرده . || بی شرم . بی حیا : در چین طره ٔ تو دل بی حفاظ من هرگز نگفت مسکن مألوف یاد باد. حافظ. || بی چادر و روی پوش (زن ). (یادداشت بخط مؤلف ). || بی عفت : یکی بدرگ و بی حفاظ است سخت ندانم که کشته ست چونین در...
-
بی حفاظ
دیکشنری فارسی به عربی
کييب
-
حفاظ اطلاعات
دیکشنری فارسی به عربی
استخبارات
-
کابل حفاظدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← بافۀ حفاظدار
-
shielded pair
جفت حفاظدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] خط انتقالی با دو سیم که هریک از آنها با پوششی رسانا احاطه شده است
-
shrouded propeller, ducted propeller
پروانۀ حفاظدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] پروانهای که پیرامون آن حفاظی استوانهای تعبیه شده است تا از آسیبدیدگی تیغههای پروانه جلوگیری شود و بازده پروانه نیز افزایش یابد
-
unprotected thermometer
دماسنج بیحفاظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی دماسنج وارونهای برای سنجش دمای آب دریا که در برابر فشار ایستابی (hydrostatic) بیحفاظ است