کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حفاظت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حفاظت
/hefāzat/
معنی
نگهداری؛ نگهبانی؛ حراست.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. حراست، محافظت، مراقبت، مواظبت، نگهداری، وقایت، وقایه
۲. قرق
برابر فارسی
پا سبانی، نگهدار
فعل
بن گذشته: حفاظت کرد
بن حال: حفاظت کن
دیکشنری
aegis, lee, maintenance, preservation, protection, safekeeping
-
جستوجوی دقیق
-
حفاظت
واژگان مترادف و متضاد
۱. حراست، محافظت، مراقبت، مواظبت، نگهداری، وقایت، وقایه ۲. قرق
-
حفاظت
فرهنگ واژههای سره
پا سبانی، نگهدار
-
حفاظت
فرهنگ فارسی معین
(حِ ظَ) [ ع . حفاظة ] (مص م .) نگاه داشتن .
-
حفاظت
لغتنامه دهخدا
حفاظت . [ح ِ ظَ ] (مص ) مصدری بدین صورت در لغت نامه های عرب دیده نشد لکن کلمه ٔ حق الحفاظة به معنی سود ربح ربوی باگروگان منقول در این اواخر مصطلح شده است . از مصدرهای مجعول است و در کتب لغت وجود ندارد. (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز، سال اول ، شماره...
-
حفاظت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [مٲخوذ از عربی] hefāzat نگهداری؛ نگهبانی؛ حراست.
-
حفاظت
دیکشنری فارسی به عربی
حماية , رعاية , عيش
-
واژههای مشابه
-
حفاظت شدن
واژگان مترادف و متضاد
محافظتشدن، نگهداری شدن، حراست شدن
-
conservation body
یگان حفاظت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] واحد یا سازمانی که حفاظت فضای سبز شهری و خارج شهری و مدیریت دقیق منابع طبیعی را ارتقا میبخشد
-
protection potential
پتانسیل حفاظت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] پتانسیلی که پایینتر از آن خوردگی شیاری و حفرهای اتفاق نمیافتد، اما بالاتر از آن خوردگی شیاری بدون ایجاد خوردگی حفرهای رخ میدهد، ولی اگر حفره از قبل وجود داشته باشد در پتانسیل بالا رشد میکند
-
conservation easement
حریم حفاظت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] محدودهای از حریم ملک با کاربریهایی که با حفاظت درازمدت و ضوابط زیستمحیطی سازگار است
-
conservation
حفاظت 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نگهداری و حفظ کیفیت زیستمحیطی منابع طبیعی یا برقراری توازن بین گونههای موجود در یک ناحیۀ خاص
-
protection
حفاظت 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] حفظ و نگهداری استعداد جنگی یک نیرو بهطوریکه بتواند توان رزمی خود را در زمان و مکان مشخص به کار گیرد
-
water conservation
حفاظت آب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حفاظت از منابع آب زیرزمینی و سطحی ازطریق نظارت بر توسعۀ سنجیدۀ آنها و همچنین جلوگیری از آلودگی و هدر رفتن آنها
-
anodic protection
حفاظت آندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] روشی برای کاهش میزان خوردگی فلزات ازطریق قطبندگی فلزات در ناحیۀ رویین آنها