کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حضیض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حظیظ
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (ص .) 1 - متمتع ، بابهره . 2 - کامیاب ، خوشبخت .
-
حظیظ
لغتنامه دهخدا
حظیظ.[ ح َ ] (ع ص ) بهره مند. (دهار). بابهره . حظی . || بادولت . (دهار). دولتی . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). بابخت . بختیار. بخت مند. (منتهی الارب ). بخت ور. حظی . خداوند روزی . غنی دولتمند. (اقرب الموارد).
-
حزیز
لغتنامه دهخدا
حزیز. [ ح َ ] (اِخ ) آبی است از جانب چپ سمیراء رونده ٔ مکه را. (معجم البلدان ).
-
حزیز
لغتنامه دهخدا
حزیز. [ ح َ ] (ع ص ، اِ) زمین استوار و سخت . جای درشت هموار. (منتهی الارب ). || مرد سخت عمل . ج ، اَحِزة. حِزاز. حُزاز. حزز. (منتهی الارب ).
-
حزیز
لغتنامه دهخدا
حزیز. [ ح َ ](اِخ ) آبی است بنی اسد را. رجوع به حزیز صفیه شود.
-
حزیز
لغتنامه دهخدا
حزیز. [ ح ِزْ ی َ ] (اِخ ) قریه ای است به یمن و ابوالربیع سلیمان ریحانی گفت این شهررا دیدم و میان آن و صنعاء نصف روز راه بود. (معجم البلدان ). و حریز نیز آمده است . رجوع به حریز شود.
-
حزیز
لغتنامه دهخدا
حزیز.[ ح َ ] (اِخ ) نام موضعی به بصرة. (معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
perigee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اهریمن، حضیض
-
نظير السمت
دیکشنری عربی به فارسی
نظيرالسمت , حضيض , ذلت , سمت القدم
-
nadirs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نادیسن، حضیض، نظیرالسمت، سمت القدم
-
nadir
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نادیر، حضیض، نظیرالسمت، سمت القدم
-
حضض
لغتنامه دهخدا
حضض . [ ح ُ ض ُ ](ع اِ) ج ِ حضیض . (منتهی الارب ). رجوع به حضیض شود.
-
perihelia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
perihelia، حضیض خورشید، سمت الشمس، نقطهالراس
-
anomalistic year
سال انحرافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] فاصلۀ زمانی بین دو عبور متوالی زمین از حضیض مدار خود
-
sun-grazing comet, sungrazer, Kreutz sungrazer
دنبالهدار خورشیدخراش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] دنبالهداری که فاصلۀ حضیض آن از خورشید در حدود قطر خورشید است