کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حضرات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حضرات
معنی
(حَ ضَ) [ ازع . ] (اِ.) جِ حضرت . 1 - اشخاص حاضر و موجود. 2 - برای تعظیم کسان استعمال می شود.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حضرات
فرهنگ فارسی معین
(حَ ضَ) [ ازع . ] (اِ.) جِ حضرت . 1 - اشخاص حاضر و موجود. 2 - برای تعظیم کسان استعمال می شود.
-
حضرات
لغتنامه دهخدا
حضرات . [ ح َ ض َ] (ع اِ) حضرت . آقایان . مخدومان . بزرگان . (آنندراج ). || حضرات خمس الهیة؛ پنج محضر و مقام است به اصطلاح عرفا که جرجانی آن ها را چنین تعریف نموده است : 1 - حضرت غیب مطلق و عالم آن عالم اعیان ثابته میباشد. 2- حضرت علمیة که برابر حضرت...
-
واژههای همآوا
-
حزرات
لغتنامه دهخدا
حزرات . [ ح َ زَ ] (ع اِ) ج ِ حزرة. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
فارقلیط
لغتنامه دهخدا
فارقلیط. [ رَ ق َ ] (اِخ ) به زعم نصاری مراد از آن روح القدس است . اما در اخبار و آثار و دیگر کتب سماوی از حضرات موسی و عیسی علیهماالسلام محقق و ثابت گردیده که فارقلیتا (فارقلیط) بمعنی تسلی دهنده عبارت از خاتم النبیین است . و این بشارت حجتی است ساطع ...
-
اشراق اصفهانی
لغتنامه دهخدا
اشراق اصفهانی . [ اِ ق ِ اِ ف َ ] (اِخ ) میرمحمدباقر معروف به میرداماد فرزند شمس الدین محمد. اصلاً از مردم استرآباد ولی موطنش اصفهان بود. علاوه بر مراتب علمی شعر نیز می سرود و اشراق تخلص میکرد. از عالمان معاصر شاه عباس ماضی بود. وفاتش بسال 1040 یا 10...
-
چراغ خواستن
لغتنامه دهخدا
چراغ خواستن . [ چ َ / چ ِ خوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) چراغ طلبیدن . (آنندراج ). خواستن وسیله ٔ روشنائی . استصباح . (منتهی الارب ). || بعشق کسی چراغ خواستن (آنندراج ) (ارمغان آصفی )؛ خواستن چیزی از مردم چنانکه گدایان هندوستان و هنگامه گیران ولایت در عین...
-
کاشانی
لغتنامه دهخدا
کاشانی . (اِخ ) حاج سیدمصطفی ابن حاج سیدحسین کاشانی الاصل تهرانی المسکن از اکابر علمای اوائل قرن حاضر، چهاردهم هجرت ، که سالها در تهران حامل لوای ریاست علمیه و دارای مرجعیت عمومی بود و تمامی اوقات او درتأیید دین مبین و دادرسی مسلمین و اعمال وظائف ام...
-
رضوان
لغتنامه دهخدا
رضوان . [ رِض ْ ] (ع مص ، اِمص ) مصدر به معنی رَضی ً [ رَ ضَن ْ ] و رُضی ً [ رُ ضَن ْ ] . (منتهی الارب ). خشنود شدن . (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52) (دهار) (از اقرب الموارد). رضا. مرضات . خشنودی . (یادداشت مؤلف ). رضامندی . (فرهنگ فارسی معی...
-
حارثی
لغتنامه دهخدا
حارثی . [ رِ] (اِخ ) علاءالدین شیخ الاسلام . نعمان ثانی و کان معانی و منبع علوم شریعت و مطلع خورشید حقیقت و آفتاب فلک فضل و بزرگواری و آسمان مجد و نیکوکاری و معمار دیار علم و معیار دینار حلم ، اگر چه بکمال بزرگی مشهوربود فاما از قصد فلک غدار رنجور بو...
-
اخبار
لغتنامه دهخدا
اخبار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ خَبَر. آگاهی ها. اطلاعات : تو گوئی که اخبار ایشان همی فرستد بدو آفتاب اسگذار. عنصری .اگر این اخبار بمخالفان رسد... چه حشمت ماند. (تاریخ بیهقی ). اخبار رسید که داود از سرخس با لشکر قوی قصد گوزگانان کرد تا از کران راه اندخود بک...
-
لطفعلی بیک
لغتنامه دهخدا
لطفعلی بیک . [ ل ُ ع َ ب ِ ] (اِخ ) (حاج ...) آذر بیگدلی شاملو. برادرزاده ٔ ولی محمدخان ، متخلص به سرور مستوفی و نویسنده ٔ عادلشاه افشار، معاصر زندیه است و تذکره ای به نام کریمخان زند موسوم به آتشکده نوشته و یوسف زلیخائی نیز به نظم آورده و صاحب دیوان...
-
قائم مقام
لغتنامه دهخدا
قائم مقام . [ ءِ م َ ] (اِخ ) میرزاابوالقاسم فراهانی تهرانی ، از ادبای عهد فتحعلی شاه قاجار است . ادیبی فاضل ، منشی ای کامل ، شاعری ماهر، مترسلی دانشمند و در نظم و نثر فارسی استاد بوده و به ثنائی تخلص مینمود. وی به سال 1193 هَ . ق . متولد شد و به سال...
-
بست
لغتنامه دهخدا
بست . [ ب َ ] (اِ) سد. (برهان ) (هفت قلزم ). بند و سد. (ناظم الاطباء). || (مص مرخم ) بستن . سد نمودن . (انجمن آرا) (آنندراج ). بستن و سد کردن . (فرهنگ نظام ) : و حصارها بر آمل و ساری بست فرمود و بکهستانها قلعه ها ساخت . (تاریخ طبرستان ).هم از بامدادا...