کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حصيرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حصيرة
معنی
بوريا , حصير , کفش پاک کن , پادري , زير بشقابي , زير گلداني , بوريا پوش کردن , باحصير پوشاندن , درهم گير کردن
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حصيرة
دیکشنری عربی به فارسی
بوريا , حصير , کفش پاک کن , پادري , زير بشقابي , زير گلداني , بوريا پوش کردن , باحصير پوشاندن , درهم گير کردن
-
واژههای مشابه
-
حصیرة
لغتنامه دهخدا
حصیرة. [ ح َ رَ ] (ع اِ) جای خرما خشک کردن . || گوشت پاره ای دراز که در پهلوی اسب از لاغری پدید آید. (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
کفش پاک کن
دیکشنری فارسی به عربی
حصيرة
-
پادری
دیکشنری فارسی به عربی
حصيرة
-
زیر بشقابی
دیکشنری فارسی به عربی
حصيرة
-
بوریا پوش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حصيرة
-
باحصیر پوشاندن
دیکشنری فارسی به عربی
حصيرة
-
درهم گیر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حصيرة
-
حصیر
دیکشنری فارسی به عربی
حصيرة , قشة
-
زیر گلدانی
دیکشنری فارسی به عربی
حصيرة , صحن
-
بوریا
دیکشنری فارسی به عربی
اندفاع , حصيرة , قشة
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ] (اِخ ) ابن حصیره ٔ ازدی محدث است . (تاج العروس ).
-
ابوالمثنی
لغتنامه دهخدا
ابوالمثنی . [ اَ بُل ْ م ُ ث َن ْ نا ] (اِخ ) دریج النخعی . محدث است و حارث بن حصیره از او روایت کند.